جدول جو
جدول جو

معنی خقوق - جستجوی لغت در جدول جو

خقوق
(خُ)
جمع واژۀ خق ّ. (منتهی الارب). رجوع به خق در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
خقوق
(خَ)
ماده خر فراخ دبر، ماده خری که از لاغری از فرج وی آواز برآید. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ، زنی که از لاغری از فرج وی آواز برآید. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عقوق
تصویر عقوق
نافرمانی کردن، آزردن پدر یا مادر
فرهنگ فارسی عمید
دستمزدی که معمولاً به صورت ماهیانه از سوی کارفرما به کارگر یا کارمند پرداخت می شود، دانش شناسایی و بررسی قانون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خلوق
تصویر خلوق
ماده ای خوش بو که قسمت عمدۀ آن زعفران بود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شقوق
تصویر شقوق
شق ها، پاره کردن ها، شکافتن ها، دریدن ها، متفرق ساختن ها، چاک ها، شکاف ها، صبحدم ها، جمع واژۀ شق
فرهنگ فارسی عمید
(اُ)
مغاک در زمینی که کسی اندر وی پنهان شدن تواند. (منتهی الارب). شکاف زمین. (مهذب الاسماء). ج، اخاقیق، چوبی که نساجان کرباسی را که بافند بدان پیچند و آنرا بعربی منوال گویند. (شعوری) ، خرمای خام. (شعوری)
لغت نامه دهخدا
(لُ)
شکافی در زمین همچو سوراخ کلاکموش و کفتار و جز آن. ج، لخاقیق. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دقوق
تصویر دقوق
شهری است میانه بغداد و اربل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
سزاها، پاداشها، حقها
فرهنگ لغت هوشیار
باد سرد، جمع خرق، درزها چاک ها، سوراخ ها جمع خرق. درزها چاکها، سوراخها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلوق
تصویر خلوق
بوی خوش
فرهنگ لغت هوشیار
کفتگی شکاف، جمع شق، سختی ها شکاف ها، راه ها روش ها گونه ها شکاف چاک کفتگی، جمع شقوق
فرهنگ لغت هوشیار
برمخش برمیخدن نا فرمانی از زای آوران، بار دار شدن: شتر ماده مادیان بار دار، مادیان نابار دار از واژگان دو پهلو نافرمانی کردن (پدر و مادر را)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هقوق
تصویر هقوق
گاینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقوق
تصویر عقوق
((عُ))
نافرمانی کردن، آزردن پدر و مادر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خلوق
تصویر خلوق
((خَ))
بوی خوش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
((حُ))
جمع حق، راستی ها، درستی ها، وظایف، تکالیف، در فارسی به معنای دستمزد، مجموعه قوانین، قواعد و رسوم لازم الاجرایی که به منظور استقرار نظم در جوامع انسانی وضع یا شناخته شده است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
دادیک، دستمزد، کارانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
Rights
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
(FR) droits
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
זכויות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
अधिकार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
(ID) hak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
สิทธิ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
(NL) rechten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
(PT) direitos
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
(ES) derechos
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
(IT) diritti
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
权利
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
(PL) prawa
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
права
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
(DE) Rechte
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
права
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
権利
دیکشنری فارسی به ژاپنی