جدول جو
جدول جو

معنی خلوق

خلوق
ماده ای خوش بو که قسمت عمدۀ آن زعفران بود
تصویری از خلوق
تصویر خلوق
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خلوق

خلوق

خلوق
نوعی از بوی خوش که خلاق نیز گویند. (ناظم الاطباء). قسمی بوی خوش که قسمت اعظم آن زعفران است و رنگ آن مایل بسرخی یا زردی است. (یادداشت بخط مؤلف) :
چون دیگر روز بود ملک عدی را بخواند بیامد و پیش ملک بنشست و از او بوی خلوق همی آمد و عرب را رسم عروسی آن بودی که خلوق بر خود کردندی. این زن عدی را خلوق برکردگفت: این بوی خلوق چیست ؟ عدی گفت: عروسی کردم. (ترجمه طبری بلعمی).
بفرمود تا بردمیدند بوق
بیاورد پس طشت های خلوق.
فردوسی.
بزرگان همه راه با کوس و بوق
فشانان به طشت آب مشک و خلوق.
اسدی.
- خلوق مکی، نوعی خلوق است که از مکه آرند
لغت نامه دهخدا