جدول جو
جدول جو

معنی خطوط - جستجوی لغت در جدول جو

خطوط
خط ها، دست خط ها، سندها، سطرها، حکم ها، جمع واژۀ خط
تصویری از خطوط
تصویر خطوط
فرهنگ فارسی عمید
خطوط(خُ)
جمع واژۀ خط. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) ، سند. نوشته گواهی: بفرمود تا بدیار شام و زمین حجاز... بگشتند و خطوط از جملۀ سادات و علویان بستدند. (کتاب النقض).
- خطوط شعاعی، مجموعه ای از خطوط که از یک نقطه گذرد
لغت نامه دهخدا
خطوط
ددگاو از جانوران، جمع خط، سمیره ها، کشک ها، دبیره ها جمع خط. خط ها، نبشته ها، رشته ها راهها
فرهنگ لغت هوشیار
خطوط((خُ))
جمع خط، خط ها، بنفشه ها، رشته ها، راه ها
تصویری از خطوط
تصویر خطوط
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خطور
تصویر خطور
گذشتن اندیشه ای به ذهن یا به یاد آمدن امری پس از فراموشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خطوب
تصویر خطوب
خطب ها، کارهای بزرگ، امرهای عظیم، جمع واژۀ خطب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خطوه
تصویر خطوه
فاصلۀ میان دو پا در راه رفتن، گام، قدم، در تصوف گام هایی که سالک در طریقت برمی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شطوط
تصویر شطوط
شط ها، رودخانه های بزرگ، جمع واژۀ شط
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
خطی. کتاب خطی. مخطوطات، کتب خطی، مقابل چاپی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، خط کرده شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، شیارشده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). حفرکرده شده. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خیوط
تصویر خیوط
جمع خیط، رشته ها جمع خیط. رشته ها، گروه ملخها، گله شترمرغان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع شط، شهرودان و دور شدن، سخت گرفتن، ستم کردن رود بزرگ که وارد دریا شود، جمع شطوط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطوط
تصویر قطوط
جمع قط، گربگان گربه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خموط
تصویر خموط
خوشبوییدن، بد بوییدن از واژه های دو پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
جمع خطب، کارهای بزرگ جاورها پایگاه ها کارهای خرد جمع خطب کارهای بزرگ کارهای سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطور
تصویر خطور
دلگذر آن چه به دل گذرد، یاد کرد بیاد آمدن بدل گذشتن بخاطر آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
میان دو گاو، گام رهرو زبانزد سوفیگری، دو سخن نزدیک گام قدم، گامی که سالک در طریق میگذارد و باید مراقب باشد پیروی شیطان نکند، جمع خطوات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطاط
تصویر خطاط
خوش نویس و کسی که خوش می نویسد، استاد خط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطوه
تصویر خطوه
((خُ وِ))
گام، قدم، جمع خطوات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خطور
تصویر خطور
((خُ))
به دل گذشتن، به خاطر آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خطاط
تصویر خطاط
خوشنویس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خطاط
تصویر خطاط
Calligraphist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خطاط
تصویر خطاط
calligraphe
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خطاط
تصویر خطاط
calígrafo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خطاط
تصویر خطاط
हस्तलेखकार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خطاط
تصویر خطاط
kaligrafer
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خطاط
تصویر خطاط
ศิลปินอักษร
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خطاط
تصویر خطاط
calligraaf
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خطاط
تصویر خطاط
каліграф
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خطاط
تصویر خطاط
calligrafo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خطاط
تصویر خطاط
calígrafo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خطاط
تصویر خطاط
书法家
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خطاط
تصویر خطاط
kaligraf
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خطاط
تصویر خطاط
Kalligraph
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خطاط
تصویر خطاط
каллиграф
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خطاط
تصویر خطاط
סופר אומן
دیکشنری فارسی به عبری