- خطور
- دلگذر آن چه به دل گذرد، یاد کرد بیاد آمدن بدل گذشتن بخاطر آمدن
معنی خطور - جستجوی لغت در جدول جو
- خطور
- گذشتن اندیشه ای به ذهن یا به یاد آمدن امری پس از فراموشی
- خطور ((خُ))
- به دل گذشتن، به خاطر آمدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چگونه، چسان
مشرق، شرق
چگونه، چسان: (احوالت چطور است)، چه: در برابر وقوع حادثه یا شنیدن خبری گویند: چطور شده
کیک کک، مگس جمع خدر
فریب دهنده
بزرگ، مهم، عظیم، با قدر
میان دو گاو، گام رهرو زبانزد سوفیگری، دو سخن نزدیک گام قدم، گامی که سالک در طریق میگذارد و باید مراقب باشد پیروی شیطان نکند، جمع خطوات
ددگاو از جانوران، جمع خط، سمیره ها، کشک ها، دبیره ها جمع خط. خط ها، نبشته ها، رشته ها راهها
جمع خطب، کارهای بزرگ جاورها پایگاه ها کارهای خرد جمع خطب کارهای بزرگ کارهای سخت
نیزه جنبان، روغن زه (زیتون)، فلاخن، شیر بیشه
سبز، سبز شونده
راننده و برنده خر خربنده خرکچی
جمع خصر، کمرها میان ها، گودی پاها، خانه های تازیان
زیان زده، زیان کردن، زیانکاری، زیان ضرر
جمع خمر میها باده ها
آلات و لوازم خانه از ظرف و کاسه و کوزه و خم و غیره
جمع خیر، نکویی ها پذیرفتنی ها
گونه گونی -1 گونه گونه شدنگوناگون گشتن حال بحال شدن، گوناگونی، جمع تطورات
جمع سطر
تک خانه، پستان نا برابر، جامه نا برابر
خرکچی، آنکه خر کرایه می دهد
خدرها، پرده ها، جمع واژۀ خدر
جای برآمدن آفتاب، مشرق، برای مثال خداوندی که نام اوست چون خورشید گسترده / ز مشرق ها به مغرب ها، ز خاورها به خاورها (منوچهری - ۳) مغرب، برای مثال مهر دیدم بامدادن چون بتافت / از خراسان سوی خاور میشتافت (رودکی - ۵۳۲)
بوتۀ خار،برای مثال یکی تاجور خود به لشکر نماند / بر آن بوم و بر خاک و خاور نماند (فردوسی - ۷/۱۳۳)
خاور دور: در علم جغرافیا کشورهای شرقی آسیا
خاورمیانه: در علم جغرافیا کشورهای جنوب غربی آسیا
خاور نزدیک: در علم جغرافیا کشورهای شمال شرقی قارۀ افریقا تا شبه جزیرۀ عربستان
بوتۀ خار،
خاور دور: در علم جغرافیا کشورهای شرقی آسیا
خاورمیانه: در علم جغرافیا کشورهای جنوب غربی آسیا
خاور نزدیک: در علم جغرافیا کشورهای شمال شرقی قارۀ افریقا تا شبه جزیرۀ عربستان
غذایی که با آن افطار می کنند، فطر
فاصلۀ میان دو پا در راه رفتن، گام، قدم، در تصوف گام هایی که سالک در طریقت برمی دارد
سطرها، خطها، رشته ها، رده ها، جمع واژۀ سطر
هر نوع ظرف سفالی مانند کاسه، کوزه، سبو و خم، برای مثال از آن دوست و دشمن نیارم به خانه / که خالی ست از خشک و از تر خنورم (سنائی۲ - ۲۰۵)
شطرها، جزء ها، پاره ها، نیمه ها، جمع واژۀ شطر
خطب ها، کارهای بزرگ، امرهای عظیم، جمع واژۀ خطب
خط ها، دست خط ها، سندها، سطرها، حکم ها، جمع واژۀ خط
گونه گونه شدن، جوربه جور شدن، گوناگون و حال به حال شدن، نظریه ای دربارۀ تکوین، ارتقا و تکامل جانداران و گیاهان که طبق آن نخستین موجودات جاندار از نوع واحد بوده و بنابر قوانین طبیعی در طی میلیون ها سال تنوع پیدا شده و نوع های مختلف به مرور زمان تکامل یافته و به صورت جانداران کنونی درآمده اند