- خشیشار
- نوعی مرغابی بزرگ که سری سفید دارد و تنش تیره گونست و بسیاهی زند
معنی خشیشار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
قهرمان، نیرومند، شاه دلیر، نام پسر داریوش هخامنشی، تغییر یافته خشایارش، مرکب از خشیه به معنای شاه و ارش به معنی مرد دلیر
اطرافیان
درشت پوشی، درشت گویی، سخت زیستی، خشم
زمینی را گویند که از آب دور باشد، خشکزار
پسته، بادام، قیسی خشک، فندق، گردو، کشمش، برگه هلو و زردآلو و بعبارت دیگر میوه های خشک از قبیل میوه های فوق و آلو و آلوچه و آلبالو و زردآلو و آلوی خشک و انجیر خشک و غیره را گویند، خشکه بار
مشتری، خرید کننده
نوعی مرغابی بزرگ که سری سفید دارد و تنش تیره گونست و بسیاهی زند
وظیفه شناس
اقوام، منسوبان، اقرباء
هوشیار، باهوش، هوشمند، زرنگ
خشکسار، زمین خشک و بی آب و علف
نوعی مرغابی بزرگ و تیره رنگ با سر سفید، برای مثال پیاده همی شد ز بهر شکار / خشنسار بود اندر آن رودبار (فردوسی - ۱/۱۹۱) ، از آن کردار کاو مردم رباید / عقاب تیز برباید خشنسار (دقیقی - ۹۹)
خرید کننده، مشتری
کنایه از هواخواه
کنایه از هواخواه
زمین خشک و بی آب و علف، برای مثال به هر خشکساری که خسرو رسید / ببارید باران، گیا بردمید (نظامی۵ - ۱۰۰۲)
مبهوت، بهت زده، سرگردان،برای مثال چون سیرت چرخ را بدیدم / کاو کرد نژند و خشکسارم (ناصرخسرو۱ - ۳۴۴)
مبهوت، بهت زده، سرگردان،
میوه های خشک شده مانند گردو، کشمش، پسته، انجیر، بادام و توت
هوشیار: (خردیافت لختی وشدکاردان (اسکندر) هشیواروباسنگ وبسیاردان) (شا. بخ. 1781: 6)
کشاورز، دهقان، وظیفه شناس
Rasping
Buyer, Shopper
покупатель
хриплый
Käufer
покупець
грубий
szorstki
kupujący