تخم کافشه که به عربی قرطم گویند. (از ناظم الاطباء). تخم کاژیره که آن را به عربی حب العصفر خوانند. (از برهان قاطع). تخم گل معصفر. (از آنندراج) (از غیاث اللغه). رجوع به کافشه شود
تخم کافشه که به عربی قرطم گویند. (از ناظم الاطباء). تخم کاژیره که آن را به عربی حب العصفر خوانند. (از برهان قاطع). تخم گل معصفر. (از آنندراج) (از غیاث اللغه). رجوع به کافشه شود
خرقه، جامۀ درویشان، نوعی جامۀ پشمی خشن، برای مثال نگر ز سنگ چه مایه به است گوهر سرخ / ز خستوانه چه مایه به است شوشتری (معروفی بلخی - شاعران بی دیوان - ۱۴۴)
خرقه، جامۀ درویشان، نوعی جامۀ پشمی خشن، برای مِثال نگر ز سنگ چه مایه به است گوهر سرخ / ز خستوانه چه مایه به است شوشتری (معروفی بلخی - شاعران بی دیوان - ۱۴۴)
منسوب به خسرو و کنایت از شاهانه. (ناظم الاطباء). شاهانه. (آنندراج) : دو شه را درزفاف خسروانه فراوان شرطها شد در میانه. نظامی. خانه دیو دیوخانه بود گر خود ایوان خسروانه بود. نظامی. گرامی نزلهای خسروانه فرستاد از ادب سوی خزانه. نظامی
منسوب به خسرو و کنایت از شاهانه. (ناظم الاطباء). شاهانه. (آنندراج) : دو شه را درزفاف خسروانه فراوان شرطها شد در میانه. نظامی. خانه دیو دیوخانه بود گر خود ایوان خسروانه بود. نظامی. گرامی نزلهای خسروانه فرستاد از ادب سوی خزانه. نظامی
دانه ای خوشبو که سوراخ کرده زنان درهار یعنی گردن بند کشند. (از آنندراج) (از انجمن آرا) (از جهانگیری). دانه ای باشد خوشبوی که آن را سوراخ کنند و برشته کشند. (برهان) (ناظم الاطباء). دانه های خطمی معطر که سیاه رنگ و به اندازۀ عدسی است و بسیار خوشبو میباشد. (فرهنگ فارسی معین). حبهالمسک. (یادداشت مؤلف) : آن خال چو مشکدانه چونست آن چشمک آهوانه چونست. نظامی
دانه ای خوشبو که سوراخ کرده زنان درهار یعنی گردن بند کشند. (از آنندراج) (از انجمن آرا) (از جهانگیری). دانه ای باشد خوشبوی که آن را سوراخ کنند و برشته کشند. (برهان) (ناظم الاطباء). دانه های خطمی معطر که سیاه رنگ و به اندازۀ عدسی است و بسیار خوشبو میباشد. (فرهنگ فارسی معین). حبهالمسک. (یادداشت مؤلف) : آن خال چو مشکدانه چونست آن چشمک آهوانه چونست. نظامی
پشمینه ای باشد موی از او درآویخته یا کرباس پاره. (صحاح الفرس). پشمینه ای بود که بلادریان دارند و مویها در آنجا آویخته بود. (از فرهنگ اسدی نخجوانی) لباسی باشد که درویشان و فقیران پوشند و از آن پشمها و مویها آویزان باشد. (از برهان قاطع) (شرفنامۀ منیری) : بجنگ دعوی داری و سخت تفته زنی درشت گویی و پرخوار و خستوانه تنی. ابوالعباس مروزی. که از دیبای چین تا خستوانه. شمس فخری. نگر ز سنگ چه مایه بهست گوهر سرخ ز خستوانه چه مایه بهست شوشتری. معروفی. ، خرقه ای را نیز گویند که از پارچه های الوان دوخته شده باشد. (برهان قاطع)
پشمینه ای باشد موی از او درآویخته یا کرباس پاره. (صحاح الفرس). پشمینه ای بود که بلادریان دارند و مویها در آنجا آویخته بود. (از فرهنگ اسدی نخجوانی) لباسی باشد که درویشان و فقیران پوشند و از آن پشمها و مویها آویزان باشد. (از برهان قاطع) (شرفنامۀ منیری) : بجنگ دعوی داری و سخت تفته زنی درشت گویی و پرخوار و خستوانه تنی. ابوالعباس مروزی. که از دیبای چین تا خستوانه. شمس فخری. نگر ز سنگ چه مایه بهست گوهر سرخ ز خستوانه چه مایه بهست شوشتری. معروفی. ، خرقه ای را نیز گویند که از پارچه های الوان دوخته شده باشد. (برهان قاطع)
نانی را گویند که آن را بی نان خورش خورند. (برهان قاطع) : چون روز گردد می دود از بهر نان و بهر کد تا خشکنانۀ او شود از مشتری ترنانه ای. مولوی (از انجمن آرای ناصری)
نانی را گویند که آن را بی نان خورش خورند. (برهان قاطع) : چون روز گردد می دود از بهر نان و بهر کد تا خشکنانۀ او شود از مشتری ترنانه ای. مولوی (از انجمن آرای ناصری)
نوایی است از موسیقی تصنیف باربد. (آنندراج) (انجمن آرا) (جهانگیری). نام لحن بیست ودوم از سی لحن باربد. (برهان) (ناظم الاطباء). نام لحنی از لحن باربد. (فرهنگ رشیدی). بعضی فرهنگها آن را لحن بیست و دوم از سی لحن باربد دانسته ولی به ترتیبی که نظامی در خسرو و شیرین آورده، لحن دهم از سی و یک لحن باربد می شود. (فرهنگ فارسی معین) : چو برگفتی نوای مشکدانه ختن گشتی ز بوی مشک خانه. نظامی
نوایی است از موسیقی تصنیف باربد. (آنندراج) (انجمن آرا) (جهانگیری). نام لحن بیست ودوم از سی لحن باربد. (برهان) (ناظم الاطباء). نام لحنی از لحن باربد. (فرهنگ رشیدی). بعضی فرهنگها آن را لحن بیست و دوم از سی لحن باربد دانسته ولی به ترتیبی که نظامی در خسرو و شیرین آورده، لحن دهم از سی و یک لحن باربد می شود. (فرهنگ فارسی معین) : چو برگفتی نوای مشکدانه ختن گشتی ز بوی مشک خانه. نظامی