جدول جو
جدول جو

معنی خس خانه

خس خانه
خانۀ تابستانی که با بوته های خس درست می کردند و در تابستان آب بر آن می پاشیدند تا خنک شود
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خس خانه

پس خانه

پس خانه
داخل و اندرون سرای پشت خانه، بنه و اسباب شاهی یا امیری که از پس آرند مقابل پیشخانه
فرهنگ لغت هوشیار

خم خانه

خم خانه
خانه یا سردابی که خم های شراب را در آنجا می گذارند، جایی که شراب می اندازند، کنایه از میکده، میخانه، در تصوف عالم تجلیات که در قلب است، عالم غلبۀ عشق
خم خانه
فرهنگ فارسی عمید

پس خانه

پس خانه
پشت خانه. داخل و اندرون سرای، بُنه و اسباب شاهی یا امیری که از پس آرند، از آنکه در راه محتاج الیه نباشد. مقابل پیشخانه
لغت نامه دهخدا

آس خانه

آس خانه
آسکده. سرآسیا. آسیاخانه. آسیاکده. مطحن. مرحی. محل آسیا
لغت نامه دهخدا

خسخانه

خسخانه
کلبه ای که از گیاهان سبز معطر سازند. (ناظم الاطباء). خانه ای که از خس بندند و در تابستان در آن نشینند و این خس خوشبوی و این خانه متعارف هندوستان است. (آنندراج) :
روی آسایش ز اشک گرم تا بیند دمی
ساخت چشمی بی رخت خسخانه از مژگان خویش.
قبول (ازآنندراج).
تن چو خس خانه کهن شده ست.
حکیم صادق (از آنندراج).
زهی خس خانه سپهر آشیانه که تاب سموم را بازداشته و آبی بر روی کارش آمده که در قصرها آبرو بهم رسانده چرا آب بر خود نپاشد که از دو سویش آفتاب تافته و چون ابر بهار چگونه باران نبارد که آفتاب در برج آبی رسیده. (از آنندراج).
در این گرمی بحدی کرد طغیان
نگه خسخانه می بندد ز مژگان.
ملا ابوالبرکات منیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا