- خساق
- دروغگو
معنی خساق - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تف: خیو خدو
آفرینشگر
خازق: آماجین
فرومایگان
مردمان رذل و فرومایه
گمراهی، هلاکی، زیانکاری، بدبختی، خواری
آفریننده بهره از نیکی نرم هموار کرکمبویه (عطر زعفران) آفریننده آفریدگار، خدای تعالی که آفریننده جهان و جهانیانست. آفریننده، آفریدگار، یکی از نامهای خدایتعالی
جام خبه کردن از گلو
زیان بردن، زیان کاری
قاعده و قانون، نظام، سیاست، سزا، قصاص
دیفتری، بیماری واگیرداری که باعث ایجاد عشایی کاذب در حلق و حنجره می شود، از عوارض آن گلودرد، تب، سرفه، گرفتگی صدا و در صورت وخامت، ناراحتی های قلبی، کلیوی و فلج دست و پا را موجب می شود، بادزهره، زهرباد
فاسق ها، کسانی که مرتکب فسق شود، فاجرها، گناهکارها، جمع واژۀ فاسق
گنده: زرداب ریم، ریم دوزخیان غساق بنگرید به غساق سرد و گندیده، خون و چرکی که از بدن دوزخیان جریان یابد، شراب دوزخیان
تبهکار گنهکار ناراست کردار، مردی که با زن شوهر دار دوستی و هم صحبتی کند، جمع فساق فسقه فاسقین، جمع فاسق، جهمرزان نا راستکاران
فردی از قوم قزاق، سرباز سواره نظام روسی (در عهد تزارها و اواخر قاجاریه)، سرباز ایرانی که تحت تعلیمات صاحبمنصبان روسی تربیت شده به لباس روسی ملبس بودند (اواخر قاجاریه)
سروا خواندن (سروا حدیث)، راندن: ستور را، نوشتن راندن (چارپایان گله و غیره) سوق. یا مساق ترسل. نامه نوشتن: در اثنا کتابت و مساق ترسل بر ارباب حرمت واصحاب حشمت نستیزد، خواندن حدیث
قاعده و قانون
آفریننده، آفریدگار
سرد، گندیده، بدبو، هر چیز گندیده و بدبو مانند زرداب و چرک زخم
راندن حیوان چهار پا، گله یا چیز دیگر، خواندن یا نوشتن، مضمون، محتوا، طریقه، روش
Creative, Inventive
креативный , изобретательный
kreativ, erfinderisch
творчий , винахідливий
kreatywny, pomysłowy
富有创意的 , 有创意的
criativo, inventivo
creativo, inventivo