جدول جو
جدول جو

معنی غساق

غساق
سرد، گندیده، بدبو، هر چیز گندیده و بدبو مانند زرداب و چرک زخم
تصویری از غساق
تصویر غساق
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غساق

غساق

غساق
گنده: زرداب ریم، ریم دوزخیان غساق بنگرید به غساق سرد و گندیده، خون و چرکی که از بدن دوزخیان جریان یابد، شراب دوزخیان
فرهنگ لغت هوشیار

غساق

غساق
سرد و گنده هرچه باشد. (منتهی الارب). و منه قوله تعالی: ’لایذوقون فیها برداً ولاشراباً الا حمیماً و غساقاً’. (قرآن 24/78و 25). چیز سرد و گنده چون زرداب و ریم جراحت و جز آن. (غیاث اللغات) (آنندراج). البارد. و المنتن. (اقرب الموارد) ، خون و ریم دوزخیان. (ترجمان علامۀ جرجانی) ، آنچه از تن دوزخیان برود، چون زرداب و جز آن. (مهذب الاسماء). ما یقطر من جلود اهل النار و صدیدهم من قیح و نحوه. (اقرب الموارد). شراب دوزخیان. جوالیقی گوید: کلمه غساق که در قرآن آمده به قول بعضی ترکی است. و بعضی آن را صیغۀ مبالغه از غسق دانسته اند (غسقت العین، اظلمت و دمعت. و غسق الجرح، سال منه ماء اصفر. و غسق الماء، انصب - انتهی). ولی ظاهراً این کلمه معرب غساک یا غشاک فارسی است. رجوع به غساک و غشاک و المعرب جوالیقی ص 235 شود
لغت نامه دهخدا

غاسق

غاسق
تیره و تاریک، شب بسیار تاریک، شب تاریک، مار سیاه، قمر، ماه
غاسق
فرهنگ فارسی عمید

فساق

فساق
فاسق ها، کسانی که مرتکب فسق شود، فاجرها، گناهکارها، جمعِ واژۀ فاسق
فساق
فرهنگ فارسی عمید