دهی است از دهستان دیر بخش خورموج شهرستان بوشهر، واقع در 78هزارگزی جنوب خاوری خورموج و شمال کوه دیر (درنگ). دامنه، گرمسیر. آب از چاه و محصول آن غلات و خرما. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. این آبادی را دوراهک نیز می گویند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان دیر بخش خورموج شهرستان بوشهر، واقع در 78هزارگزی جنوب خاوری خورموج و شمال کوه دیر (درنگ). دامنه، گرمسیر. آب از چاه و محصول آن غلات و خرما. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. این آبادی را دوراهک نیز می گویند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
سرخاب، گرد یا مادۀ سرخ رنگی که زنان به گونه های خود می مالند، گلگونه، غازه، غنج، غنجر، غنجار، غنجاره، گنجار، آلغونه، بلغونه، غلغونه، گلگونه، گلغونه، ولغونه، لغونه، والگونه، بهرامن
سُرخاب، گرد یا مادۀ سرخ رنگی که زنان به گونه های خود می مالند، گُلگونِه، غازِه، غَنج، غَنجَر، غَنجار، غَنجارِه، گَنجار، آلغونِه، بُلغونِه، غُلغونِه، گُلگونِه، گُلغونِه، وُلغونِه، لَغونِه، والگونِه، بَهرامَن
شهریست از ناحیۀ جیّان در اندلس. از آنجاست شعیب بن سهیل بن شعیب الارجونی مکنی به ابی محمد. وی بحدیث و رأی توجه داشت و بمشرق رحلت کرد و گروهی از علماء را دیدار کرد و او در فقه و رأی از اهل فهم بود. (معجم البلدان). و رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 268 و 269 شود
شهریست از ناحیۀ جیّان در اندلس. از آنجاست شُعیب بن سهیل بن شعیب الارجونی مکنی به ابی محمد. وی بحدیث و رأی توجه داشت و بمشرق رحلت کرد و گروهی از علماء را دیدار کرد و او در فقه و رأی از اهل فهم بود. (معجم البلدان). و رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 268 و 269 شود
نربونه. شهری است به اسپانیا. (نخبهالدهر دمشقی). شهریست بمغرب. (منتهی الارب). شهریست در جانب سرحدّ از سرزمین اندلس و یاقوت گوید اکنون در دست فرنگیانست و بین آن و قرطبه بقول ابن الفقیه هزار میل است. (معجم البلدان). بر طبق نوشته های علمای جغرافی عرب قصبه ایست در منتهای شمال شرقی اندلس و موسی النصیر آنجا را فتح و تسخیر کرد و دیری در دست مسلمین نماند در سنۀ 230هجری قمری مسیحیان آن را بازپس ستدند و بر حسب تعریفی که علمای مذکور ازین شهر میکنند ظاهراً این شهر ناربن فعلی فرانسه است که در جنوب فرانسه واقع شده است. رجوع به ناربن شود. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به نربونه و حلل السندسیه ج 1 ص 31، 56، 58، 60، 159، 160، 265 و 267 و ج 2 ص 132، 202، 203، 206 شود
نربونه. شهری است به اسپانیا. (نخبهالدهر دمشقی). شهریست بمغرب. (منتهی الارب). شهریست در جانب سرحدّ از سرزمین اندلس و یاقوت گوید اکنون در دست فرنگیانست و بین آن و قرطبه بقول ابن الفقیه هزار میل است. (معجم البلدان). بر طبق نوشته های علمای جغرافی عرب قصبه ایست در منتهای شمال شرقی اندلس و موسی النصیر آنجا را فتح و تسخیر کرد و دیری در دست مسلمین نماند در سنۀ 230هجری قمری مسیحیان آن را بازپس ستدند و بر حسب تعریفی که علمای مذکور ازین شهر میکنند ظاهراً این شهر ناربن فعلی فرانسه است که در جنوب فرانسه واقع شده است. رجوع به ناربن شود. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به نربونه و حلل السندسیه ج 1 ص 31، 56، 58، 60، 159، 160، 265 و 267 و ج 2 ص 132، 202، 203، 206 شود
بر آنگونه. بدانگونه. بدانسان. بر آنسان: بدانگونه آن لشکر نامدار بیامد روارو سوی کارزار. فردوسی. بدانگونه آن سنگ را برگرفت کزو ماند لشکر سراسر شگفت. فردوسی
بر آنگونه. بدانگونه. بدانسان. بر آنسان: بدانگونه آن لشکر نامدار بیامد روارو سوی کارزار. فردوسی. بدانگونه آن سنگ را برگرفت کزو ماند لشکر سراسر شگفت. فردوسی
اندکی مرطوب. کمی نمدار: روز شنبه نهم ماه رجب میان دو نماز بارانکی خرد خرد می بارید چنانکه زمین ترگونه می گردید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 261) و رجوع به تر شود
اندکی مرطوب. کمی نمدار: روز شنبه نهم ماه رجب میان دو نماز بارانکی خرد خرد می بارید چنانکه زمین ترگونه می گردید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 261) و رجوع به تر شود
نام ناحیتی بوده است در ب اسی در شبه جزیره یونان که در سال 338 قبل از میلاد جنگی بین فیلیپ پادشاه مقدونیه پدر اسکندر و آتنی ها در این نقطه اتفاق افتاد. در این نبرد فیلیپ فرماندهی جناح راست قشون خود را به اسکندر داد و معاونین ممتاز خود را هم در کنار او جا داد و فرماندهی جناح چپ را خود بعهده گرفت و باقی قشون را بمکانهایی که موافق اقتضای محل و وقت بود فرستاد. آتنی ها نیز سپاهشان را نظر بقومیت بدو قسمت (آتنی و ب اسی) تقسیم کردند. جنگ خونین از طلیعۀ صبح اتفاق افتاد، در این جنگ خونین مردان بسیاری از طرفین کشته شدند. بالاخره اسکندر با شجاعت خاص مجاهدت زیاد کرد و صف دشمن را شکافت و تلفات زیاد بمردان آتنی وارد آورد ولی از آنجاکه فیلیپ نمی خواست شاهد فتح را کسی جز او به آغوش کشد با فشار زیاد جبهۀ آتنی را بعقب نشاند و بر اثر این جنگ هزار نفر آتنی کشته و دوهزار نفر اسیر شدند و جنگ به پیروزی فیلیپ و اسکندر خاتمه یافت و نیز بواسطۀ این جنگ و شکست آتنی ها لی سیک لس سردار خود را کشتند و فیلیپ در واقع پادشاه مقدونیه و تمام یونان شد. (از تاریخ ایران باستان ص 1203 و 1204 و 1205)
نام ناحیتی بوده است در ب ِاُسی در شبه جزیره یونان که در سال 338 قبل از میلاد جنگی بین فیلیپ پادشاه مقدونیه پدر اسکندر و آتنی ها در این نقطه اتفاق افتاد. در این نبرد فیلیپ فرماندهی جناح راست قشون خود را به اسکندر داد و معاونین ممتاز خود را هم در کنار او جا داد و فرماندهی جناح چپ را خود بعهده گرفت و باقی قشون را بمکانهایی که موافق اقتضای محل و وقت بود فرستاد. آتنی ها نیز سپاهشان را نظر بقومیت بدو قسمت (آتنی و ب ِاُسی) تقسیم کردند. جنگ خونین از طلیعۀ صبح اتفاق افتاد، در این جنگ خونین مردان بسیاری از طرفین کشته شدند. بالاخره اسکندر با شجاعت خاص مجاهدت زیاد کرد و صف دشمن را شکافت و تلفات زیاد بمردان آتنی وارد آورد ولی از آنجاکه فیلیپ نمی خواست شاهد فتح را کسی جز او به آغوش کشد با فشار زیاد جبهۀ آتنی را بعقب نشاند و بر اثر این جنگ هزار نفر آتنی کشته و دوهزار نفر اسیر شدند و جنگ به پیروزی فیلیپ و اسکندر خاتمه یافت و نیز بواسطۀ این جنگ و شکست آتنی ها لی سیک لس سردار خود را کشتند و فیلیپ در واقع پادشاه مقدونیه و تمام یونان شد. (از تاریخ ایران باستان ص 1203 و 1204 و 1205)
بارهنگ، گیاهی با ساقه های نازک وبرگ های بیضی شکل، بلندیش تا نیم سانتی متر می رسد، دانه های ریز و لعاب دار دارد که خاصیت نرم کننده و ملین دارد، بارتنگ، چرغول
بارهنگ، گیاهی با ساقه های نازک وبرگ های بیضی شکل، بلندیش تا نیم سانتی متر می رسد، دانه های ریز و لعاب دار دارد که خاصیت نرم کننده و ملین دارد، بارتنگ، چرغول