جدول جو
جدول جو

معنی خرطب - جستجوی لغت در جدول جو

خرطب
(خَ طَ)
مرکب. ج، خراطب. (دزی ج 1 ص 363)
لغت نامه دهخدا
خرطب
گول
تصویری از خرطب
تصویر خرطب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خروب
تصویر خروب
خرنوب، درختی با شاخه های گره دار، برگ های مرکب، گل های زرد خوشه ای و میوۀ غلاف دار، دراز، شیرین و شبیه باقلا، سخینوس، کورگیاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خربط
تصویر خربط
غاز بزرگ
احمق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرطبع
تصویر خرطبع
ساده لوح، احمق، کودن، کم خرد، ابله، خل، غمر، خام ریش، سبک رای، کم عقل، فغاک، انوک، تپنکوز، گول، کهسله، دنگ، کردنگ، کاغه، بی عقل، ریش کاو، چل، لاده، دبنگ، دنگل، کانا، گردنگل، بدخرد، تاریک مغز، نابخرد، غتفره، شیشه گردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خراب
تصویر خراب
کنایه از نادرست، تباه، ویران، مخروبه مثلاً ساختمان خراب، فاقد حالت عادی مثلاً روحیۀ خراب، از کار افتاده مثلاً دستگاه خراب، گندیده، فاسد مثلاً میوۀ خراب، آشفته مثلاً موی خراب، کنایه از بی رونق مثلاً بازار خراب، کنایه از بیمار، بدحال مثلاً حال خراب، کنایه از بدمست مثلاً مست و خراب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترطب
تصویر ترطب
مرطوب شدن، نم دار شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاطب
تصویر خاطب
خطیب، خواستگار، عاقد
فرهنگ فارسی عمید
(خَ طَ)
معاند. سرکش. گردنکش. (ناظم الاطباء) ، احمق. گول. (ناظم الاطباء) (آنندراج) :
اندر این شهر بسی ناکس برخاسته اند
همه خرطبع و همه احمق و بیدانش و رند.
لبیبی.
، خودبین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ترطب
تصویر ترطب
نمدار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرطب
تصویر مرطب
تری دهنده، رطوبت زاینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرطب
تصویر قرطب
باباآدم از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرطب
تصویر عرطب
گل گندم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خربط
تصویر خربط
بط بزرگ، غاز فربه و سمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارطب
تصویر ارطب
ترتر نم دارتر
فرهنگ لغت هوشیار
خروب: پارسی تازی گشته خرنوب درختی است از تیره پروانه واران شبیه بدرخت گردو و دارای گلهای زرد. میوه اش در غلافی دراز شبیه باقلا جای دارد. طعم آن شیرین است و از آن رب سازند، قسمی از آن بوته ایست مرتفع و خاردار دارای شاخه های متفرق و گلهای زرد رنگ خرنوب نبطی، خرنوب یا خرنوب شامی. واحد وزن معادل یک قیراط بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرطبع
تصویر خرطبع
احمق گول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاطب
تصویر خاطب
کسی که خطبه بخواند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خراب
تصویر خراب
ویران شدن، ویرانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطرب
تصویر خطرب
دروغگو ی، چفته بند (چفته بهتان تهمت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرطبع
تصویر خرطبع
((خَ. طَ))
احمق، گول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خربط
تصویر خربط
((خَ بَ))
مرغابی بزرگ، ابله، نادان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خراب
تصویر خراب
((خَ))
ویران، ویرانی، سیاه مست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خاطب
تصویر خاطب
((طِ))
خطیب، سخنران، جمع خطباء، خواستگار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خراب
تصویر خراب
ویران، نابسامان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خراب
تصویر خراب
Creakily, Kaput, Ruined
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خراب
تصویر خراب
craquement, cassé, ruiné
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خراب
تصویر خراب
knarrend, kaputt, zerstört
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خراب
تصویر خراب
скрипуче , зламаний , зруйнований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خراب
تصویر خراب
skrzypiąco, zepsuty, zrujnowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خراب
تصویر خراب
吱吱作响地 , 坏的 , 毁坏的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خراب
تصویر خراب
rangentemente, quebrado, arruinado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خراب
تصویر خراب
scricchiolante, rotto, rovinato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خراب
تصویر خراب
crujientemente, roto, arruinado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خراب
تصویر خراب
скрипуче , сломанный , разрушенный
دیکشنری فارسی به روسی