جدول جو
جدول جو

معنی خربت - جستجوی لغت در جدول جو

خربت
خربط، غاز بزرگ ، احمق
تصویری از خربت
تصویر خربت
فرهنگ فارسی عمید
خربت
(خَ رَ بَ)
بازاری است در یمامه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
خربت
(خَ بَ)
قاز و بط بزرگ. (ناظم الاطباء). خربط. قلولا. سیقا. اوّز. (یادداشت بخط مؤلف) :
باز رز را گفت ای دختر بی دولت
این شکم چیست چو پشت و شکم خربت.
منوچهری.
، نادان. احمق، ظریف. شوخ. مسخره، مفسده. بی دیانت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
خربت
سوراخ پهن
تصویری از خربت
تصویر خربت
فرهنگ لغت هوشیار
خربت
((خَ بَ))
سوراخ پهن
تصویری از خربت
تصویر خربت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غربت
تصویر غربت
دور شدن، دور شدن از شهر خود، دوری از وطن، جای دور از خانمان که وطن شخص نباشد، برای مثال درشتی کند بر غریبان کسی / که نابوده باشد به غربت بسی (سعدی - ۱۲۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرفت
تصویر خرفت
کودن، ویژگی کسی که بر اثر پیری، فساد و تباهی عقل پیدا کرده است
خرفت شدن: تباه شدن عقل بر اثر پیری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خربق
تصویر خربق
گیاهی از خانوادۀ آلاله با برگ های دراز، ساقۀ کوتاه، گل های پنج برگ و سرخ کم رنگ، ریشۀ باریک و شبیه پیاز و طعم تلخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تربت
تصویر تربت
خاک، کنایه از گور، قبر، مقبره، مزار، آرامگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شربت
تصویر شربت
مقداری از آشامیدنی که به یک بار آشامیده شود،
مخلوط عصارۀ میوه و آب که قند یا شکر در آن حل کرده باشند،
در پزشکی داروی آشامیدنی حاوی قند
شربت الماس: کنایه از شمشیر آبدار، شمشیر تیز
شربت حیوان: آب حیات، شربت خضر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قربت
تصویر قربت
نزدیکی، نزدیکی در مکان و منزلت، آنچه موجب تقرب به خدا گردد از طاعت، عبادت و کارهای نیکو
فرهنگ فارسی عمید
(خَ رِ)
این نام به این شکل در کتاب ابن عبدالکریم آمده است، ولی حازمی آنرا خرنبا ضبط کرده. قضاعی می گوید که کوره های مصر و کوره های غربی آنجا (یعنی حوالی اسکندریه) به این نام خوانده میشوند. یاقوت می گوید:از کتاب مصر درباره این نام سؤال کردم، بعضی به فتح و بعضی دیگر بکسر حرف ’خاء’ پاسخ دادند و در دو حدیث نامی از آن برده شده است. این کوره ها امروزه (زمان یاقوت) خراب و غیر معروفست. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خنبت
تصویر خنبت
تباهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خربات
تصویر خربات
جای خراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرست
تصویر خرست
سیاه مست طافح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیبت
تصویر خیبت
نا امید گردیدن، ناسپاس گشتن کافر شدن، ناکامی ناامیدی، زیانکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تربت
تصویر تربت
خاک، مزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شربت
تصویر شربت
آشامیدنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خربط
تصویر خربط
بط بزرگ، غاز فربه و سمین
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره کدوییان که میوه اش درشت و شیرین و آبداراست. بوته آن کوتاه و ساقه هایش روی زمین میخوابد، میوه گیاه مزبور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خروت
تصویر خروت
جمع خرت، سوراخ گوش ها، سوراخ سوزن ها
فرهنگ لغت هوشیار
پلخم از گیاهان آبگیر تالابه گیاهی است از تیره آلاله ها دارای برگهای دراز و ساقه کوتاه با گلهای پنج برگ و سرخ کمرنگ و بیخ دراز مانند پیاز و ریشه های باریک. طعم آن تلخ است و انواع بسیاردارد که مهمترین آنها دو نوع سیاه و سفید است
فرهنگ لغت هوشیار
فساد در دین، وسعت شکافتگی گوش عیب، شرمگاه، خواری عیب، شرمگاه، خواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خریت
تصویر خریت
واژه ساختگی و نادرست خرخری راهبر استاد دانا حماقت ابلهی: (خریتش گل کرد) توضیح (خر) فارسی را بعلامت مصدر جعلی (یت) پیوسته اند و آن غلط مشهور است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرفت
تصویر خرفت
کند فهم، کند ذهن
فرهنگ لغت هوشیار
خواستگاری کردن (دختر زن)، خواستگاری. سخنرانی سخنوری، وعظ موعظه نصیحت خلق، مقدمه کتاب، جمع خطب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبرت
تصویر خبرت
آگاهی، بصیرت، دانش
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از متداولترین و مهمترین سازهای دوره های گذشته تاریخ ایران و عرب. در ساختمان این ساز و جنس چوب واوتار آن دقت فراوان میشده. و آن طنبور مانندی است کاسه بزرگ و دسته کوتاه عود
فرهنگ لغت هوشیار
خوی گیری (عادت)، دلیری جنگ آمایی، آزمودن آزمودن آزمایش کردن، کار آزمودگی خبرگی، خو گرفتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضربت
تصویر ضربت
ضربه، یکبار زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شربت
تصویر شربت
دوشاب، نوشابه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضربت
تصویر ضربت
کوبش، کوبه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غربت
تصویر غربت
ناشناختگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قربت
تصویر قربت
نزدیکی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تربت
تصویر تربت
خاک
فرهنگ واژه فارسی سره