پیغام آور. پیغام آورنده، آنکه خبر دهد. آنکه حادثه ای را دیده و نقل کند. آنکه حادثه ای را بدیگران رساند: خبردهی به بر خسرو آمد و گفتا که تیز گشت یکی جنگ تنگ را بازار. فرخی. آن خبرده مرا تضرع کرد که مرو مر مرا بزی و بمان. فرخی
پیغام آور. پیغام آورنده، آنکه خبر دهد. آنکه حادثه ای را دیده و نقل کند. آنکه حادثه ای را بدیگران رساند: خبردهی به بر خسرو آمد و گفتا که تیز گشت یکی جنگ تنگ را بازار. فرخی. آن خبرده مرا تضرع کرد که مرو مر مرا بزی و بمان. فرخی
آبی است از آن بنی ثعلبهین سعد از حمی (قرقگاه) ربذه، نام چاهی است از آن اشجع نزد این آب، نام نخستین علامت این قرقگاه (قرقگاه ربذه) از طرف مدینه. (از معجم البلدان)
آبی است از آن بنی ثعلبهین سعد از حمی (قرقگاه) ربذه، نام چاهی است از آن اشجع نزد این آب، نام نخستین علامت این قرقگاه (قرقگاه ربذه) از طرف مدینه. (از معجم البلدان)