جدول جو
جدول جو

معنی خاکناز - جستجوی لغت در جدول جو

خاکناز
خاک انداز چوبی یا فلزی که در هم زدن و جا به جایی خاک و آتش
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فلکناز
تصویر فلکناز
(دخترانه)
بسیار زیبا، آنکه موجب نازش آسمان است، فلک (عربی) + ناز (فارسی)، نام ندیمه شیرین همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از یارناز
تصویر یارناز
(دخترانه)
یار زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خرمناز
تصویر خرمناز
(دخترانه)
زیبا و با طراوت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادناز
تصویر شادناز
(دخترانه)
مرکب از شاد (خوشحال) + ناز (زیبا)، نام شهر یا مکانی در نیشابور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مشکناز
تصویر مشکناز
(دخترانه)
زیبا و خوشبو، مشک (سانسکریت) + ناز (فارسی)، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نیکناز
تصویر نیکناز
(دخترانه)
آنکه دارای عشوه و غمزه ای خوب و نیکوست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خاکدان
تصویر خاکدان
جای ریختن خاک یا خاک روبه، برای مثال بیفتد همه رسم جشن سده / شود خاکدان جمله آتشکده (فردوسی۲ - ۲۴۸۹) ، چو در خاکدان لحد خفت مرد / قیامت بیفشاند از موی گرد (سعدی۱ - ۱۸۹) کنایه از دنیا، برای مثال همه زاین خاکدان اندرگذشتند / بدند از خاک، بازان خاک گشتند (ناصرخسرو - لغت نامه - خاکدان) ، خانۀ خاکدان دو در دارد / تا یکی را برد یکی آرد (نظامی۴ - ۷۳۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکتناز
تصویر اکتناز
گرد آمدن مال، جمع شدن مال و ثروت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاکسار
تصویر خاکسار
فروتن، خوار، ذلیل، خاک زاد، خاک آلوده، حقیر، ناچیز، برای مثال گناه آید از بندۀ خاکسار / به امیّد عفو خداوندگار (سعدی۱ - ۱۹۶)
فرهنگ فارسی عمید
نوعی از بازی است، (ناظم الاطباء)،
کنایه از طفل است چون با خاک بازی می کند
لغت نامه دهخدا
تصویری از خاکسان
تصویر خاکسان
خوار، ذلیل
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که خاک کوچه و بازار را جاروب کند، کسی که برای حصول بمقصود بکارهای سخت و پست اقدام کند، باریک بین دقیق النظر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خارناک
تصویر خارناک
جایی که خار بسیار باشد پرخار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاکدان
تصویر خاکدان
جائی که بر آن خاک و خاشاک اندازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاکریز
تصویر خاکریز
ریزنده خاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاکزاد
تصویر خاکزاد
آدم که از خاک آفریده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاکسار
تصویر خاکسار
خاک مانند، خاک آلود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خالناک
تصویر خالناک
دارای خال بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکنان
تصویر خشکنان
نانی که با آرد و روغن و شکر پزند
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که انواع خاک ها را بشناسد و خاصیت زمینهای مختلف را جهت کشت و زرع تشخیص بدهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتناز
تصویر اکتناز
گنج نهادن گرد آمدن مال، پر شدن هر چه باشد، گنج نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکنام
تصویر پاکنام
خوش نام، نیک نام
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه هر چه دارد بازد مقامری که هر چه دارد بازد پاکبازنده، کسی که در قمار دغلی نکند، عاشقی که بنظر پاک بمعشوق نگرد عاشقی که عشق او آمیخته با شهوت نباشد عاشق پاک نظر، زاهد مجرد تارک دنیا، کسی که بدون توقع و چشمداشت بخدا عشق میورزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکنای
تصویر خشکنای
نای گلو حلقوم گلو
فرهنگ لغت هوشیار
حالتی که بسبب خستگی ناتمام ماندن خواب بیخوابی و کسالت در شخصیت ایجاد شود بطوریکه دهان گشاده دستها کشیده و سینه منبسط گردد، دهان دره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتناز
تصویر اکتناز
((اِ تِ))
گرد آمدن مال، پر شدن هرچه باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاکباز
تصویر پاکباز
وارسته، زاهد، عاشق صادق و پاک نظر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خاکسار
تصویر خاکسار
مانند خاک، افتاده، فروتن، پست، خوار، ذلیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاکباز
تصویر پاکباز
عاشق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چاکنای
تصویر چاکنای
حنجره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ساکنان
تصویر ساکنان
باشندگان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خشکنای
تصویر خشکنای
حنجره
فرهنگ واژه فارسی سره
خاک انداز
فرهنگ گویش مازندرانی
خاک انداز
فرهنگ گویش مازندرانی