جدول جو
جدول جو

معنی خاطرپذیر - جستجوی لغت در جدول جو

خاطرپذیر
دلپذیر، دل پسند، دلخواه، پسندیده، مرغوب، آنچه انسان بپسندد و به آن دل ببندد
تصویری از خاطرپذیر
تصویر خاطرپذیر
فرهنگ فارسی عمید
خاطرپذیر
(طِ پَ)
دلپذیر. مورد علاقه واقع شونده. جلب توجه کننده. دلکش:
لب آراست سرخیل خاقان سریر
بشیرین سخنهای خاطرپذیر.
هاتفی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خاطرپریش
تصویر خاطرپریش
آنچه سبب پریشانی خاطر شود، ملول کنندۀ فکر، برای مثال به آخر ز وسواس خاطر پریش / پسند آمدش در نظر کار خویش (سعدی۱ - ۸۳)، آشفته، شوریده، پریشان خاطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارپذیر
تصویر کارپذیر
کارپذیرنده، آنکه شغل و عمل قبول می کند، اثرپذیر
فرهنگ فارسی عمید
(طِ پَ)
دلپذیری. دلکشی. مطبوعی
لغت نامه دهخدا
(بَ نَ / نِ)
پذیرندۀ فرمان. قبول کننده امر. (فرهنگ فارسی معین) ، سبک ابرو، سبک ریش، سبک چشم از جریان آب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ج، مرط، مرطه. (ناظم الاطباء) ، گرگ برکنده موی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، دزد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) ، تیر بی پر یا تیر پرافتاده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تیر بی پر. (مهذب الاسماء) ، موی ریخته. (مصادر زوزنی). آنکه موی اندک دارد بر بناگوش. (مهذب الاسماء). ج، مرط و جج، امراط و مراط. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خَ طَ پَ)
آفت پذیری:
حیرتش چون خطرپذیری کرد
رحمت آمد لگام گیری کرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(پَ سَ)
مقابل خاطرنواز. (آنندراج). ملول کننده. امر غیرملایم. غیرمطبوع:
بکرد از سخنهای خاطرپریش
درون دلم چون در خانه ریش.
سعدی (از آنندراج).
به آخر ز وسواس خاطرپریش
پسند آمدش در نظر کار خویش.
سعدی (از آنندراج).
صاحب فرهنگ آنندراج برای این کلمه فقط معنای نعت فاعلی تشخیص داده است در حالیکه این کلمه هم ممکن است در معنای نعت مفعولی استعمال شودو هم در معنای نعت فاعلی
لغت نامه دهخدا
(طِ پَ)
ناموافق میل. غیرمطبوع
لغت نامه دهخدا
تاثیرپذیر، کنش پذیر، متاثر، منفعل
متضاد: فاعل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
يمكن تصديقه
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
Believably, Credulously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
de manière crédible, de manière crédule
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
de maneira crível, credulamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
kwa kuaminika, kwa urahisi kuamini
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
правдоподобно , доверчиво
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
glaubhaft, gläubig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
правдоподібно , довірливо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
wiarygodnie, łatwowiernie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
یقین کے ساتھ , آسانی سے ایمان رکھنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
বিশ্বাসযোগ্যভাবে , সহজেই বিশ্বাসী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
inandırıcı bir şekilde, kolayca inanan bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
credibilmente, credulamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
믿을 수 있게 , 잘 믿는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
信じられるように , 信じやすく
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
בצורה שניתן להאמין , בהיסח הדעת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
विश्वसनीय तरीके से , आसानी से विश्वास करने वाले तरीके से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
可信地 , 轻信地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
น่าเชื่อถือ , เชื่อง่าย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
geloofwaardig, geloofzaam
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
de manera creíble, crédulamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از باورپذیر
تصویر باورپذیر
dengan dapat dipercaya, dengan mudah percaya
دیکشنری فارسی به اندونزیایی