- خاطرات
- یادبودها، یادمان ها
معنی خاطرات - جستجوی لغت در جدول جو
- خاطرات
- جمع خاطره، یاد بودها یاد نامه ها
- خاطرات
- جمع خاطره، مجموعه رویدادها و سرگذشت های مربوط به یک شخص یا یک دوره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع مخا طره، سیجیدن ها گرو بستن ها (مصدر واسم) جمع مخاطره
آفتها، خطرها
جمع اخطار
جمع زائره، دیدوران
جمع سافره، راهیان مونث سافر، صاحبان سفر: قوم سافره
مونث ساحر زن جادوگر جمع ساحرات سواحر
جمع ساتره، پوشانندگان مونث ساتر پوشاننده پنهان کننده جمع ساترات
جمع سایره، سیارات ستارگان گردنده
جمع سائره، گردندگان ستارگان گردنده جمع سایره، سیارات ستارگان گردنده
طبیعت خوی. سجیه خاصه، فایده اثر، جمع خصائص (خصایص) خاصیت
کنایه از کسی یا چیزی که مانع پیشرفات کسی بشود
مغرب، مشرق، گوشه ای در دستگاه ماهور
جمع خسارت
جمع دایره (دائره) حوادث پیش آمدها
جمع تخاطب
جمع تقاطر
جمع تاثر
جمع تاخر
جمع تبطر
مربوط به شاعران به شیوه گویندگان: جنبه شاعرانه، همچون شاعران به سبک شاعران: شاعرانه سخن می گوید
جمع صابره، شکیبایان
به گونه رمن کالاهای فرستاده فرستاده ها فرستگان جمع صادره آنچه از محلی خارج کنند و به جای دیگر فرستند، کالاهایی که از کشوری به کشوری دیگر ارسال شود مقابل واردات
ملائکۀ موکل بر ابر و باد
جانب داری، طرف داری، مراعات
چیزهایی که روزه را باطل کند
خسارت، ضرر کردن، زیان دیدن، زیان، غرامت
خاور، مشرق، برای مثال هم از خاوران تا در باختر / ز کوه و بیابان و از خشک و تر (فردوسی - ۴/۳۲۷) ، در موسیقی گوشه ای در دستگاه ماهور
جمع واژۀ قاصر، کوتاه، نارسا، عاجز، قصور کننده، کوتاهی کننده
خاصیت، خوی و طبیعت مخصوص کسی یا چیزی، فایده و اثر چیزی، اثر، خاص بودن
جمع ظاهر، آشکاره ها پدیده ها
مونث عاشر، آیه دهم از ده آیه قرآن جمع عواشر و اعشار، نصیب قمار و جز آن
جمع غادره، بیوند گران مونث غادر، جمع غادرات غوادر