جدول جو
جدول جو

معنی خاطرداشت

خاطرداشت
جانب داری، طرف داری، مراعات
تصویری از خاطرداشت
تصویر خاطرداشت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خاطرداشت

خاطرداشت

خاطرداشت
مراعات. جانبداری. طرفداری. علاقه. میل: بنا بر خاطرداشت گذاشته لشکریان هر بی اعتدالی که می کردند متعرض نمیشد. (تاریخ گلستانه)
لغت نامه دهخدا

باورداشت

باورداشت
قبول. پذیرفت. قبول داشتن. پذیرفتن. ثقه: گفتند توکل چیست ؟ گفت: الثقه باﷲ، باورداشت خدای در روزی. (تذکره الاولیاء عطار)
لغت نامه دهخدا

خاطر داشتن

خاطر داشتن
میل داشتن. علاقه داشتن. توجه داشتن. دوست داشتن. پسند کردن. (ناظم الاطباء) :
میان عاشقان صاحب نظر نیست
که خاطر پیش منظوری ندارد.
سعدی (طیبات).
- به خاطر داشتن، در حفظ داشتن. از بر داشتن
لغت نامه دهخدا

خوارداشت

خوارداشت
استخفاف. استحقار. توهین. تذلیل. تحقیر. تخفیف. اهانت. (یادداشت بخط مؤلف) :
از خوارداشت منگر در ذات هیچ چیزی
کآنجا دلیست گویا کو را زبان نبینی.
خاقانی.
- امثال:
زدن بنده خوارداشت خواجه باشد
لغت نامه دهخدا