جدول جو
جدول جو

معنی خاطرآزرده - جستجوی لغت در جدول جو

خاطرآزرده
(طِ زَ / زُ دَ / دِ)
شخص ملول. شخص متأثر. شخصی که بی علتی او راناراحت کرده باشند یا ناراحت شده باشد:
تبه گردد آن مملکت عن قریب
کزو خاطرآزرده گردد غریب.
(بوستان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طِ دَ / دِ)
کسی که او را ناراحتی و رنجی نباشد. آنکه او را فراغت خاطر باشد. آن که او را ملالی و تشویشی نباشد. آسوده خاطر. بی دغدغه. بی تشویش
لغت نامه دهخدا
(طِ بُ دَ / دِ)
صرفنظرکرده. فراموش کرده. نسبت به امری بی فکر شده. اهمیت به امری نگذارده. بی خیال و بی توجه بواقعه ای شده:
خاطر عام برده ای، خون خواص خورده ای
ما همه صید کرده ای، خود ز کمند جسته ای.
سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خاطر آزرده
تصویر خاطر آزرده
ملول متاثر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاطر آزرده
تصویر خاطر آزرده
((~. زُ دِ))
ملول، متأثر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خاطرآسوده
تصویر خاطرآسوده
((~. دِ))
بی دغدغه، کسی که او را رنجی و ناراحتی نباشد
فرهنگ فارسی معین