معنی خاطرآسوده - فرهنگ فارسی معین
معنی خاطرآسوده
- خاطرآسوده((~. دِ))
- بی دغدغه، کسی که او را رنجی و ناراحتی نباشد
تصویر خاطرآسوده
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با خاطرآسوده
خاطرآسوده
- خاطرآسوده
- کسی که او را ناراحتی و رنجی نباشد. آنکه او را فراغت خاطر باشد. آن که او را ملالی و تشویشی نباشد. آسوده خاطر. بی دغدغه. بی تشویش
لغت نامه دهخدا
خاطر آسوده
- خاطر آسوده
- کسی که او را رنجی و ناراحتیی نباشد بی دغدغه مقابل خاطر آشفته
فرهنگ لغت هوشیار
خاطرآزرده
- خاطرآزرده
- شخص ملول. شخص متأثر. شخصی که بی علتی او راناراحت کرده باشند یا ناراحت شده باشد:
تبه گردد آن مملکت عن قریب
کزو خاطرآزرده گردد غریب.
(بوستان)
لغت نامه دهخدا
خاطر آسودن
- خاطر آسودن
- راضی کردن و تسکین دادن و ساکن نمودن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا