- حَيَاد
- بی طرفی
معنی حَيَاد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی طرفی
سرزندگی، زندگی
شرم، حیا
بیان، بیانیه
سفیدی
هیجان، تحریک، شور و شوق
داستان، تخیّل، توهّم
سرسختی، تجهیزات
سیاهی
فسادگری، فساد
رشک، حسادت کردن
تیزلبه، تیز، شیب دار