معنی عَتَاد
عَتَاد
سرسختی، تجهیزات
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با عَتَاد
حَيَاد
حَيَاد
بی طَرَفی
دیکشنری عربی به فارسی
عَتِيد
عَتِيد
لَجوج، مایِل
دیکشنری عربی به فارسی
عَذَاب
عَذَاب
عَذاب
دیکشنری عربی به فارسی
سَوَاد
سَوَاد
سیاهی
دیکشنری عربی به فارسی
مَزَاد
مَزَاد
حَراج
دیکشنری عربی به فارسی
عِنَاد
عِنَاد
لَجاجَت، ناسازگاری، سَرکِشی، سَرسَختی
دیکشنری عربی به فارسی
فَسَاد
فَسَاد
فَسادگَری، فَساد
دیکشنری عربی به فارسی
عَفَا
عَفَا
بَخشیدَن، اُوه
دیکشنری عربی به فارسی
عتاد
عتاد
آنچه برای سفر لازم است، وسایل سفر
فرهنگ فارسی عمید