چوبی که برای هموار ساختن چین و چروک جامه به کار می بردند، برای مثال پیری کجا برد ز تو گرمابه و گلاب / خیره مده گلیم کهن را به جندره (ناصرخسرو۱ - ۴۳۰)
چوبی که برای هموار ساختن چین و چروک جامه به کار می بردند، برای مِثال پیری کجا برد ز تو گرمابه و گلاب / خیره مده گلیمِ کهن را به جندره (ناصرخسرو۱ - ۴۳۰)
ابوالحسن فقیه داودی. از اخیار علماء و دانشمندان و با ابن الندیم معاصر و دوست بوده است. رجوع به فهرست ابن الندیم چ مطبعۀ رحمانیۀ مصر ص 307 شود لقب علی بن ابیطالب (ع) : انا الذی سمتنی امی حیدره ضرغام آجام و لیث قسوره. (منسوب بحضرت علی (ع))
ابوالحسن فقیه داودی. از اخیار علماء و دانشمندان و با ابن الندیم معاصر و دوست بوده است. رجوع به فهرست ابن الندیم چ مطبعۀ رحمانیۀ مصر ص 307 شود لقب علی بن ابیطالب (ع) : انا الذی سمتنی امی حیدره ضرغام آجام و لیث قسوره. (منسوب بحضرت علی (ع))
تأنیث حادر. مردم گوشتین ستبر. عین حادره، چشمی گوشتین و تمام. ناقه حادرهالعینین، آنکه چشمش پرگوشت و صلب باشد. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب). و رجوع به حادر شود
تأنیث حادر. مردم گوشتین ستبر. عین حادره، چشمی گوشتین و تمام. ناقه حادرهالعینین، آنکه چشمش پرگوشت و صلب باشد. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب). و رجوع به حادر شود
دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند. ناحیه ای است کوهستانی و معتدل. دارای 100 تن سکنه است. محصولاتش غلات و میوه. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند. ناحیه ای است کوهستانی و معتدل. دارای 100 تن سکنه است. محصولاتش غلات و میوه. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
المازنی. (او را حویدره نیز گویند). قطبه بن الحصین الغطفانی الذبیانی وبقول صاحب معجم المطبوعات: ’قطبه بن اوس بن محصن بن ثعلبه بن سعد بن نزار’. شاعری از عرب جاهلی. دیوان او راابوسعید سکّری و اصمعی گرد کرده اند و قسمتی از دیوان مزبور به اهتمام انگلمان بسال 1858 میلادی در لیدن بطبع رسیده است. او راست: فأثنوا علینا لا اباً لأبیکم باحساننا ان ّالثناء هوالخلد. ابن برّی گوید از آن جهت او را حادره گویند که زبان ابن سیار گفته است: کانک حادره المنکبین - رصعاء تنفض فی حائر. رجوع بکتاب الأغانی ج 2 صص 81- 84 و فهرست ابن ندیم چ مصر ص 224 و کتاب البیان والتبیین ج 3 ص 192 و تاج العروس و کشف الظنون و معجم المطبوعات شود
المازنی. (او را حُوَیدره نیز گویند). قطبه بن الحصین الغطفانی الذبیانی وبقول صاحب معجم المطبوعات: ’قطبه بن اوس بن محصن بن ثعلبه بن سعد بن نزار’. شاعری از عرب جاهلی. دیوان او راابوسعید سُکّری و اصمعی گرد کرده اند و قسمتی از دیوان مزبور به اهتمام انگلمان بسال 1858 میلادی در لیدن بطبع رسیده است. او راست: فأثنوا علینا لا اَباً لأبیکم باحساننا اِن ّالثناءَ هوالخلد. ابن برّی گوید از آن جهت او را حادره گویند که زبان ابن سیار گفته است: کانک حادره المنکبین - رصعاء تنفض فی حائر. رجوع بکتاب الأغانی ج 2 صص 81- 84 و فهرست ابن ندیم چ مصر ص 224 و کتاب البیان والتبیین ج 3 ص 192 و تاج العروس و کشف الظنون و معجم المطبوعات شود
نوعی از سقرلات کم بها: و سمور ولندره نیز بتحویل صاحب جمع خزانه عامره مقرر است، لباسی بوده مانند بارانی، دوخته ای از پارچه و چرم که روپوش کجاوه و امثال آن می کرده اند
نوعی از سقرلات کم بها: و سمور ولندره نیز بتحویل صاحب جمع خزانه عامره مقرر است، لباسی بوده مانند بارانی، دوخته ای از پارچه و چرم که روپوش کجاوه و امثال آن می کرده اند
روغن غان، پیگال پیمانه بزرگ سرو کوهی، صمغی که از گونه های سرو کوهی استخراج میشود و در طب قدیم مورد استعمال بوده ضمنا از آن جهت ساختن دانه تسبیح یا گردن بند استفاده میکردند از مخلوط سندروس و روغن بزرگ روغنی به نام روغن کمان حاصل میکرده اند که از آن جهت چرب کردن کمانها استفاده میشد حجرالسندروس، تبریزی، نارون. حرامزاده
روغن غان، پیگال پیمانه بزرگ سرو کوهی، صمغی که از گونه های سرو کوهی استخراج میشود و در طب قدیم مورد استعمال بوده ضمنا از آن جهت ساختن دانه تسبیح یا گردن بند استفاده میکردند از مخلوط سندروس و روغن بزرگ روغنی به نام روغن کمان حاصل میکرده اند که از آن جهت چرب کردن کمانها استفاده میشد حجرالسندروس، تبریزی، نارون. حرامزاده