جدول جو
جدول جو

معنی جندره

جندره
چوبی که برای هموار ساختن چین و چروک جامه به کار می بردند، برای مثال پیری کجا برد ز تو گرمابه و گلاب / خیره مده گلیم کهن را به جندره (ناصرخسرو۱ - ۴۳۰)
تصویری از جندره
تصویر جندره
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با جندره

جندره

جندره
ناتراشیده، هر چیز پرچین و چروک، چوبی که با آن رخت و فرش را مالند
جندره
فرهنگ فارسی معین

جنادره

جنادره
جمع جندار، پارسی تازی گشته جاندارها نگهبانان جمع جندار
جنادره
فرهنگ لغت هوشیار

سندره

سندره
روغن غان، پیگال پیمانه بزرگ سرو کوهی، صمغی که از گونه های سرو کوهی استخراج میشود و در طب قدیم مورد استعمال بوده ضمنا از آن جهت ساختن دانه تسبیح یا گردن بند استفاده میکردند از مخلوط سندروس و روغن بزرگ روغنی به نام روغن کمان حاصل میکرده اند که از آن جهت چرب کردن کمانها استفاده میشد حجرالسندروس، تبریزی، نارون. حرامزاده
فرهنگ لغت هوشیار

کندره

کندره
مرغی است کوچک کبود که در آب نشیند کندره. توضیح ازین تعریف که در فرهنگها (معیار جمالی سروری) آمده هویت آن شناخته نشد
فرهنگ لغت هوشیار