جدول جو
جدول جو

معنی لندره

لندره((لَ دَ رَ یا رِ))
لباسی بوده مانند بارانی، دوخته ای از پارچه و چرم که روپوش کجاوه و امثال آن می کرده اند
تصویری از لندره
تصویر لندره
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لندره

لندره

لندره
نوعی از سقرلات کم بها: و سمور ولندره نیز بتحویل صاحب جمع خزانه عامره مقرر است، لباسی بوده مانند بارانی، دوخته ای از پارچه و چرم که روپوش کجاوه و امثال آن می کرده اند
فرهنگ لغت هوشیار

لندره

لندره
نوعی پارچه یا جامه، آنچه از پارچه یا چرم برای پوشش کجاوه می دوختند
لندره
فرهنگ فارسی عمید

لندره

لندره
نوعی از سقرلات کم بها. (آنندراج) : و سمور و لندره نیز به تحویل صاحب جمع خزانۀعامره مقرر است. (تذکره ءالملوک چ تهران صص 30-31)
لغت نامه دهخدا

سندره

سندره
روغن غان، پیگال پیمانه بزرگ سرو کوهی، صمغی که از گونه های سرو کوهی استخراج میشود و در طب قدیم مورد استعمال بوده ضمنا از آن جهت ساختن دانه تسبیح یا گردن بند استفاده میکردند از مخلوط سندروس و روغن بزرگ روغنی به نام روغن کمان حاصل میکرده اند که از آن جهت چرب کردن کمانها استفاده میشد حجرالسندروس، تبریزی، نارون. حرامزاده
فرهنگ لغت هوشیار

جندره

جندره
چوبی که برای هموار ساختن چین و چروک جامه به کار می بردند، برای مِثال پیری کجا برد ز تو گرمابه و گلاب / خیره مده گلیمِ کهن را به جندره (ناصرخسرو۱ - ۴۳۰)
جندره
فرهنگ فارسی عمید

کلندره

کلندره
مردم نا تراشیده و نا هموار، چوب کنده نا تراشیده که گاه آنرا در پس در اندازند تا گشوده نگردد و گاه سوراخ کنند و پای مجرمان را بدان محکم نمایند: (بر گردن مخالف و بر پای دشمنت نکبت کند دو شاخی و محنت کلندری)، (پور بهای جامی)
فرهنگ لغت هوشیار