- حمقا
- مونث احمق زن کحم خرد زن کم عقل. مونث احمق زن کحم خرد زن کم عقل
معنی حمقا - جستجوی لغت در جدول جو
- حمقا
- احمق ها، بی عقل ها، کم خردها، ساده لوح ها، کودن ها، جمع واژۀ احمق
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع احمق در تازی رمن احمق حمقی آید، گولان کودنان مونث احمق: زن گول زن کودن مونث احمق زن کحم خرد زن کم عقل، جمع احمق. توضیح در عربی جمع احمق حماقی و حماقی آید
جمع احمق، گولان جمع احمق کم خردان، بیخردان
مونث احمر. سرخ رنگ. توضیح در فارسی توجهی بتانیث آن نکنند گوهر حمرا لاله حمرا، سال سخت، شدت حرارت گرمای زیاد
جمع احمق، حماقی
آبله دیس، می مرضی است شبیه به جدری (نوعی آبله)
سرخ رنگ
قسم بحق، سوگند با خدای
بی عقل شدن
دفاع کردن، از کسی، نگهداری شده، نگاهداری کردن، کسی را
جایی که دیگران اجازۀ حضور در آن را ندارند
به راستی، به درستی، برای مثال حقا که با عقوبت دوزخ برابر است / رفتن به پایمردی همسایه در بهشت (سعدی - ۱۱۰) ، البته
به طور قطع و یقین، شیرین، یقیناً، به یقین، قطعاً، هر آینه، حتم، حتماً
به خدا سوگند
به طور قطع و یقین، شیرین، یقیناً، به یقین، قطعاً، هر آینه، حتم، حتماً
به خدا سوگند
بیعقل شدن، فاسد شدن عقل و رای کسی، کم خردی، کم عقلی، ساده لوحی
Rightfully
правомерно
rechtmäßig
справедливо
słusznie
de forma justa
giustamente
de manera justa
de manière juste
terecht
อย่างถูกต้อง
secara sah
بشكلٍ حقيقيٍّ
न्यायपूर्वक
בצורה צודקת