جدول جو
جدول جو

معنی حمضه - جستجوی لغت در جدول جو

حمضه
(حَ ضَ)
مؤنث حمض. (اقرب الموارد). رجوع به حمض شود، آرزوی چیزی. (منتهی الارب). میل و شهوت بچیزی. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حمزه
تصویر حمزه
(پسرانه)
شیر، نام عموی پیامبر (ص)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حمزه
تصویر حمزه
تره تیزک، ترتیزک، گیاهی یک ساله با برگ های بیضوی و طعم تند و تیز که جزء سبزی های خوردنی مصرف می شود. دارای ید، آهن و فسفات و ضد اسکوربوت است، شاهی، ککژه، ککش، کیکر، کیکیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حوضه
تصویر حوضه
زمین هایی که در انتهای رود قرار دارد و از آب آن مشروب می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمله
تصویر حمله
حامل ها، حمل کنندگان، میوده داران، جمع واژۀ حامل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمله
تصویر حمله
یورش، هجوم در جنگ،
در پزشکی صرع، در پزشکی اختلال ناگهانی در یکی از اعضای بدن مانند قلب یا مغز،
کنایه از اعتراض یا انتقاد شدید
حمله آوردن: هجوم آوردن، یورش آوردن
حمله بردن: هجوم بردن، یورش بردن
حمله کردن: هجوم بردن، یورش بردن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ مِ ضَ)
نعت فاعلی مؤنث از احماض: ارض محمضه، زمین حمض ناک. (منتهی الارب). کثیرالحمض. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حمیه
تصویر حمیه
پرهیز، نگاهداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیضه
تصویر حیضه
سنگین و سد شدن معده از غذای ناگوار، یک دفعه از دفعات خون حیض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمیضه
تصویر حمیضه
شوره زار شبدر ترشک شبدر ترشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حماه
تصویر حماه
لای لجن
فرهنگ لغت هوشیار
عماری فیل که بصورت حوض سازند، اراضیی که توسط رودی یا شعب رودی مشروب شود. توضیح این کلمه در قاموسهای معتبر عربی نیامده ولی در (دزی) مذکور است. (این کلمه در قاموس های معتبر عربی نیامده) کجاوه پیل، آبخورد به زمین هایی گفته می شود که از رودی بزرگ آب خورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمده
تصویر حمده
ستاینده
فرهنگ لغت هوشیار
باد سرخ از بیماری ها سرخ باده، سرخ سرک از پرندگان، سرخی، سرخاب غازه سرخی قرمزی، رنگ سرخ قرمز، نوعی آماس در بدن باد سرخ سرخ باد
فرهنگ لغت هوشیار
از نام های تازی، شیر بیشه، تره تیزک از گیاهان تره تیزک، از اعلام مردان است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمله
تصویر حمله
آهنگ بر دشمن در جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حموضه
تصویر حموضه
ترشمزگی ترشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمزه
تصویر حمزه
تره تیزک، از اعلام مردان است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حمأه
تصویر حمأه
((حَ))
گل سیاه، لجن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حوضه
تصویر حوضه
((حُ ض یا ضَ))
ناحیه یا منطقه ای که آب های آن به یک جا می ریزد، ناحیه ای که از آب یک رودخانه مشروب می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حمله
تصویر حمله
((حَ لِ یا لَ))
آهنگ جنگ کردن، هجوم بردن، هجوم، یورش، غش (پزشکی)، دفعه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حمله
تصویر حمله
((حَ مَ لَ))
جمع حامل، حمل کنندگان، برندگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حمیه
تصویر حمیه
((حَ مْ یَ))
پرهیز دادن، آن چه که نگه داشته شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حمله
تصویر حمله
آفند، تاختن، تازش، تک، تاخت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حمله
تصویر حمله
Attack
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حمله
تصویر حمله
attaque
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حمله
تصویر حمله
атака
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حمله
تصویر حمله
Angriff
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حمله
تصویر حمله
напад
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حمله
تصویر حمله
atak
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حمله
تصویر حمله
攻击
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حمله
تصویر حمله
ataque
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حمله
تصویر حمله
attacco
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حمله
تصویر حمله
ataque
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حمله
تصویر حمله
aanval
دیکشنری فارسی به هلندی