جدول جو
جدول جو

معنی حوضه

حوضه
زمین هایی که در انتهای رود قرار دارد و از آب آن مشروب می شود
تصویری از حوضه
تصویر حوضه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با حوضه

حوضه

حوضه
عماری فیل که بصورت حوض سازند، اراضیی که توسط رودی یا شعب رودی مشروب شود. توضیح این کلمه در قاموسهای معتبر عربی نیامده ولی در (دزی) مذکور است. (این کلمه در قاموس های معتبر عربی نیامده) کجاوه پیل، آبخورد به زمین هایی گفته می شود که از رودی بزرگ آب خورند
فرهنگ لغت هوشیار

حوضه

حوضه
ناحیه یا منطقه ای که آب های آن به یک جا می ریزد، ناحیه ای که از آب یک رودخانه مشروب می شود
حوضه
فرهنگ فارسی معین

حوضه

حوضه
عماری فیل وجز آن که بصورت حوض بسازند. (آنندراج) :
نشینندۀ حوضۀآبگیر
پلی کز حجابی ندارد گزیر.
نظامی (از آنندراج).
حوضه ای ساخته ز سنگ رخام
حوض کوثر بدو نوشته غلام.
نظامی.
چو زد کوزه بر حوضۀ سنگ بست
سفالین بد آن کوزه حالی شکست.
نظامی
لغت نامه دهخدا

حوله

حوله
پارچه ای که بدان صورت و دستها را پاک و خشک کنند. شگفت، کار زشت، ترفندگر (تازی نیست) هوله خشک (گویش تهرانی) پزرو (مازندرانی) آبچین سچاغ (گویش تاجیکی)
فرهنگ لغت هوشیار