جدول جو
جدول جو

معنی حما - جستجوی لغت در جدول جو

حما
دفاع کردن، از کسی، نگهداری شده، نگاهداری کردن، کسی را
تصویری از حما
تصویر حما
فرهنگ لغت هوشیار
حما
جایی که دیگران اجازۀ حضور در آن را ندارند
تصویری از حما
تصویر حما
فرهنگ فارسی عمید
حما
((حَ))
خویشاوند زن و شوهر
تصویری از حما
تصویر حما
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حمام
تصویر حمام
گرمابه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حمال
تصویر حمال
باربر، بارکش، ترابر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حماه
تصویر حماه
لای لجن
فرهنگ لغت هوشیار
کبوتر، هر نوع مرغ طوقدار گرمابه، محل شستن سر و بدن گرمابه، محل شستن سر و بدن
فرهنگ لغت هوشیار
باربر، بارکش کسی را بحمل کردن واداشتن، تحمیل، مجبور کردن بحمل چیزی کسی را بحمل کردن واداشتن، تحمیل، مجبور کردن بحمل چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حماق
تصویر حماق
جمع احمق، حماقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حماض
تصویر حماض
ترشه ترشک سرخک سرخمرز سرخپای از گیاهان ترشک، شبدر ترشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمار
تصویر حمار
خر، دراز گوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حماد
تصویر حماد
ستایش کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمات
تصویر حمات
جمع حامی پشتیبانان نگهدارندگان نگهبانان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمام
تصویر حمام
محلی برای شستشوی بدن، گرمابه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمال
تصویر حمال
کسی که بار حمل می کند، باربر
شاه تیر سقف، تیر چوبی بزرگ و دراز و ستبری که در سقف به کار رفته، شاه تیر، بالار، پالار، پالاری، بالاگر، سرانداز، افرسب، فرسپ، داربام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمام
تصویر حمام
کبوتر، نام عمومی گروهی از پرندگان با سر کوچک، گردن کوتاه و پرهای انبوه که انوع اهلی آن برای نمایش و تفریح یا بردن نامه استفاده می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حماض
تصویر حماض
ترشک، گیاهی صحرایی با برگ های درشت شبیه برگ چغندر که طعم ترش دارد و آن را مانند سبزی در آش و بعضی غذاهای دیگر می ریزند، ساق ترشک، ترشینک، تره خراسانی، ترشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمام
تصویر حمام
((حَ))
کبوتر، جمع حمائم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حمام
تصویر حمام
((حَ مّ))
گرمابه، جمع حمامات
حمام زنانه: کنایه از جای شلوغ و پر سر و صدا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حمال
تصویر حمال
((حَ مّ))
باربر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حمار
تصویر حمار
((حِ))
خر، جمع حمیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حماء
تصویر حماء
((حِ))
دفاع کردن از کسی، پشتیبانی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حمام
تصویر حمام
قضا و قدر، مرگ، موت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمار
تصویر حمار
خر، جانوری چهارپا و کوچک تر از اسب با گوش های دراز و یال کوتاه، الاغ، درازگوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمات
تصویر حمات
حامی ها، پشتیبان ها، حمایت کننده ها، اولاد حام بن نوح، جمع واژۀ حامی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احما
تصویر احما
خویشاوندان، اقربا، کسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حماسه
تصویر حماسه
(دخترانه)
دلیری، شجاعت، کاری افتخارآفرین که از سر شجاعت و دلاوری یا مهارت انجام شده باشد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حمایت
تصویر حمایت
پشتیبانی، همیاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حماقت
تصویر حماقت
سبک مغزی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حماسه
تصویر حماسه
پهلوانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حمائی
تصویر حمائی
آنچه که مربوط به تب است عوارض ناشی از تب، تب دار تب زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمائم
تصویر حمائم
جمع حمام حمامه، کبوتران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمائل
تصویر حمائل
حمایل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمائد
تصویر حمائد
جمع حمیده، ستودنی ها جمع حمیده خوبیها خصلتهای نیکو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمایل
تصویر حمایل
جواهر و زرینه که زنان در گردن اندازند و از زیر بغل بدر آورند
فرهنگ لغت هوشیار