جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با حمام

حمام

حمام
کبوتر، هر نوع مرغ طوقدار گرمابه، محل شستن سر و بدن گرمابه، محل شستن سر و بدن
فرهنگ لغت هوشیار

حمام

حمام
کبوتر، نام عمومی گروهی از پرندگان با سر کوچک، گردن کوتاه و پرهای انبوه که انوع اهلی آن برای نمایش و تفریح یا بردن نامه استفاده می شود
حمام
فرهنگ فارسی عمید

حمام

حمام
گرمابه، جمع حمامات
حمام ِ زنانه: کنایه از جای شلوغ و پر سر و صدا
حمام
فرهنگ فارسی معین

حمام

حمام
جَمعِ واژۀ حُمَّه. (از منتهی الارب). رجوع به حمه شود، قضا و قدر مرگ. (منتهی الارب). قضای موت وقدر آن. (از اقرب الموارد). مرگی. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

حمام

حمام
تب همه ستوران. (ناظم الاطباء). تب جمع ستوران. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و گویند تبی است مخصوص به اسب. (اقرب الموارد) ، مهتر شریف. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سید شریف. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

حمام

حمام
گرمابه. مذکر است. (از منتهی الارب). ج، حمامات. (منتهی الارب). وفارسیان به تخفیف نیز استعمال نمایند. (آنندراج).
- امثال:
رستم در حمام، نقش در حمام.
اگر تو آدمئی اعتقاد من آنست
که دیگران همه نقشند بر در حمام.
؟
مثل حمام جن است، یعنی یکی از یکی درازترند.
مثل حمام زنانه، که همگی در آن واحد سخن گویند
لغت نامه دهخدا