جدول جو
جدول جو

معنی حلاقت - جستجوی لغت در جدول جو

حلاقت
تانگویی سر تراشی مویتراشی سر تراشی شغل حلاق
تصویری از حلاقت
تصویر حلاقت
فرهنگ لغت هوشیار
حلاقت
((حِ قَ))
سر تراشی، شغل حلاق
تصویری از حلاقت
تصویر حلاقت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حماقت
تصویر حماقت
سبک مغزی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ذلاقت
تصویر ذلاقت
تیز زبانی فصاحت گشاده زبانی چیره زبانی. فصیح شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذاقت
تصویر حذاقت
زیرک شدن و استاد شدن در کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلقات
تصویر حلقات
جمع حلقه، زرفین ها چمبرها جمع حلقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلاوت
تصویر حلاوت
شیرین بودن، شیرینی. شیرین گردیدن، شیرین شدن
فرهنگ لغت هوشیار
روا کرد زناشویی بازن سه هله (مطلقه ثلثه) تا بتواند دگر باره به همسری شوی نخست در آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلاجت
تصویر حلاجت
پنبه زنی پنبه پاک کنی شغل حلاج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حماقت
تصویر حماقت
بی عقلی، گولی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلاقت
تصویر خلاقت
نرمی، تابانی کهنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حماقت
تصویر حماقت
بی عقل شدن، فاسد شدن عقل و رای کسی، کم خردی، نادانی، بی عقلی، ساده لوحی
فرهنگ فارسی عمید
گشاده زبانی روانی در سخن، خنکی برابری در هوا گشاده رو شدن خندان گشتن، گشاده زبان شدن، گشاده رویی، گشاده زبانی فصاحت. یا طلاقت لسان. گشاده زبانی زبان آوری فصاحت. گشادگی زبان، فصاحت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلاوت
تصویر حلاوت
((حَ وَ))
شیرین بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حماقت
تصویر حماقت
((حَ قَ))
کم خردی، بی خردی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حذاقت
تصویر حذاقت
((حَ یا حِ قَ))
مهارت، چیره دستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذلاقت
تصویر ذلاقت
((ذَ قَ))
فصاحت، شیوایی گفتار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طلاقت
تصویر طلاقت
((طَ قَ))
گشاده رو شدن، فصیح شدن، گشاده رویی، گشاده زبانی، فصاحت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حذاقت
تصویر حذاقت
مهارت، استادی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حلاجت
تصویر حلاجت
پیشۀ حلاج، پنبه پاک کنی، پنبه زنی، جدا کردن پنبه از پنبه دانه، فلخودن، فاخیدن، حلّاجی، فرخمیدن، بخیدن، فلخمیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذلاقت
تصویر ذلاقت
تیززبان شدن، فصیح شدن، فصاحت، تیززبانی، زبان آوری، گشادهزبانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حلاوت
تصویر حلاوت
دلچسب بودن، دلپذیر بودن، دلپذیری، خوشایندی، شیرین بودن، شیرینی
شیرین شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طلاقت
تصویر طلاقت
گشاده رویی، گشاده رو بودن، خوش رویی، خوش رو بودن، بشاشت، مباسطه، تازه رویی، روتازگی، بشر، انبساط، مباسطت، ابرو فراخی، هشاشت، تبذّل، تحتّم
گشاده زبانی، فصاحت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حماقت
تصویر حماقت
Folly, Silliness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
โง่ , ความโง่เขลา
دیکشنری فارسی به تایلندی