- حفار
- چاه کن، مقنی
معنی حفار - جستجوی لغت در جدول جو
- حفار
- کسی که کارش کندن زمین و کاوش کردن در زمین است، گورکن
- حفار ((حَ فّ))
- کسی که پیشه اش کندن زمین و کاوش کردن آن است، گورکن، قبرکن، باستان شناسی که برای به دست آوردن اشیا عتیقه زمین را حرف کند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کولیدن کاویدن
Excavation
раскопки
Ausgrabung
розкопки
escavação
escavazione
excavación
excavation
opgraving
การขุด
penggalian
खुदाई
חפירה
uchimbaji
کھدائی
بارو، دیوار، پرچین، مرزبندی
زکابفروش، ماهی زکاب (مرکب)
گود کننده، حفر کننده
سنگ تراش
کناره گوشه، چارچوب، چنبره
آزاد مردی، آزاد شدن
سوی، کرانه