جدول جو
جدول جو

معنی حضو - جستجوی لغت در جدول جو

حضو
(تَ صَتْ تُ)
آتش افروختن. (تاج المصادر بیهقی). افروختن آتش. (مهذب الاسماء). واشورانیدن آتش. (دهار). آتش فاشورانیدن. (زوزنی). کاویدن و زیر ورو کردن اخگرهای آتش فرومرده را. (منتهی الارب). حرکت دادن اخگرهای آتش را. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حضور
تصویر حضور
مقابل غیبت، حاضر شدن، حاضر بودن، نزد کسی بودن، وجود و ظهور، نزد، پیشگاه، کلمۀ احترام آمیز که پیش از نام شخص بزرگ گفته و نوشته می شود، در تصوف غیبت از خلق و نزدیک شدن به حق، شکفتگی و خرمی
فرهنگ فارسی عمید
(حَ)
گوسپندی که یکی از دو سر پستان وی یا یکی از دو پستان وی درازتر باشد از دیگری و همچنین در شتران و زنان. (منتهی الارب) (آنندراج). آن گوسپند که یک پستان او از دیگر پستان درازتر بود، آن اشتر که رنگ پستانش بشده باشد. (مهذب الاسماء) ، مردی که یکی از دو خصیه وی کلان تر باشد از دیگری. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (ازآنندراج) ، فرج زن که یک کرانۀ وی بزرگتر باشد از دیگری. شرم زن که یک کرانه از دیگری بزرگتر دارد. (آنندراج). شرم زن که یک کرانه از دیگری بزرگتر دارد. (منتهی الارب). ج، حضن. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
نام شهری است و کوهی به یمن از اعمال زبید و آنرا حضوراء نیز نامند، نام قبیله ای است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
حضن. حضانت. حضان. رجوع به حضن و حضانت شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حضور یافتن
تصویر حضور یافتن
حاضر شدن آمدن، حال یافتن نشاط و سرور و وجد یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضورا
تصویر حضورا
در جلو کسی، در برابر کسی، در مقابل غیاباً
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضور به هم رساندن
تصویر حضور به هم رساندن
بودن، آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضور
تصویر حضور
حاضر آمدن، شهود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضور
تصویر حضور
((حُ))
حاضر شدن، وجود، ظهور، درگاه، آستان، حاضر و غایب کردن، شناختن کسانی که حاضرند و کسانی که غایبند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حضور به هم رساندن
تصویر حضور به هم رساندن
گرد هم آمدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حضور
تصویر حضور
آمادگی، بودن، رودررویی، پیشگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
ظهور، وجود
متضاد: غیبت، آستان، پیشگاه، خدمت، درگاه، جلوت
متضاد: خلوت، تشریف، روبرو، محضر، نزد، جلوه، نمود، توجه، تمرکز
متضاد: تفرقه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از حضور
تصویر حضور
حضورٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از حضور
تصویر حضور
Attendance, Presence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حضور
تصویر حضور
présence
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حضور
تصویر حضور
присутність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حضور
تصویر حضور
mahudhurio, uwepo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از حضور
تصویر حضور
присутствие , присутствие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حضور
تصویر حضور
Anwesenheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حضور
تصویر حضور
حاضری , موجودگی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از حضور
تصویر حضور
উপস্থিতি , উপস্থিতি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از حضور
تصویر حضور
참석 , 존재
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از حضور
تصویر حضور
katılım, varlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از حضور
تصویر حضور
obecność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حضور
تصویر حضور
出席 , 存在
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از حضور
تصویر حضور
נוכחות , נוֹכְחוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از حضور
تصویر حضور
उपस्थिति
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از حضور
تصویر حضور
การเข้าร่วม , การมีอยู่
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از حضور
تصویر حضور
aanwezigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از حضور
تصویر حضور
asistencia, presencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حضور
تصویر حضور
presenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حضور
تصویر حضور
presença
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حضور
تصویر حضور
出席 , 存在
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حضور
تصویر حضور
kehadiran, keberadaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی