جدول جو
جدول جو

معنی حضجر - جستجوی لغت در جدول جو

حضجر
(حِ ضَ)
مرد لاغرسرین که شکمش کلان و فراخ باشد، خیک شیر، خیک فراخ. (منتهی الارب). مشک بزرگ. (مهذب الاسماء). ج، حضاجر
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حضار
تصویر حضار
حاضرها، مقابل غایب ها، کسانی که در جایی حضور دارند، آماده ها، مهیاها، موجودها، شهرنشین ها، جمع واژۀ حاضر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تضجر
تصویر تضجر
اظهار آزردگی و بی قراری کردن از اندوهی یا امری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حضور
تصویر حضور
مقابل غیبت، حاضر شدن، حاضر بودن، نزد کسی بودن، وجود و ظهور، نزد، پیشگاه، کلمۀ احترام آمیز که پیش از نام شخص بزرگ گفته و نوشته می شود، در تصوف غیبت از خلق و نزدیک شدن به حق، شکفتگی و خرمی
فرهنگ فارسی عمید
(تَ صَبْ بُ)
پر کردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حَ جَ رَ)
شتران پراکنده و بسیار که ساربان ضبط کردن نتواند
لغت نامه دهخدا
تصویری از حاجر
تصویر حاجر
بازدارنده، مانع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبجر
تصویر حبجر
سرخاب از مرغابیان سرخاب نر
فرهنگ لغت هوشیار
مجرای غذا بین دهان و معده خشکنای حلق گلو حنجره، جمع حلاقم حلاقیم سر خمرز از گیاهان، خرخره خشکنای سبدک سبد کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضیر
تصویر حضیر
چرک ریم، ایوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضور
تصویر حضور
حاضر آمدن، شهود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضار
تصویر حضار
حاضران، حاضرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضجر
تصویر تضجر
نالیدن و بیقراری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مضجر
تصویر مضجر
آزرده کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضور
تصویر حضور
((حُ))
حاضر شدن، وجود، ظهور، درگاه، آستان، حاضر و غایب کردن، شناختن کسانی که حاضرند و کسانی که غایبند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حضار
تصویر حضار
((حُ ضّ))
جمع حاضر، حاضران در مجلس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تضجر
تصویر تضجر
((تَ ضَ جُّ))
اظهار آزردگی کردن از اندوه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حضور
تصویر حضور
آمادگی، بودن، رودررویی، پیشگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حضور
تصویر حضور
Attendance, Presence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حضور
تصویر حضور
présence
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حضور
تصویر حضور
出席 , 存在
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از حضور
تصویر حضور
נוכחות , נוֹכְחוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از حضور
تصویر حضور
उपस्थिति
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از حضور
تصویر حضور
kehadiran, keberadaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از حضور
تصویر حضور
การเข้าร่วม , การมีอยู่
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از حضور
تصویر حضور
aanwezigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از حضور
تصویر حضور
presenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حضور
تصویر حضور
asistencia, presencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حضور
تصویر حضور
presença
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حضور
تصویر حضور
出席 , 存在
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حضور
تصویر حضور
obecność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حضور
تصویر حضور
присутність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حضور
تصویر حضور
Anwesenheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حضور
تصویر حضور
присутствие , присутствие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حضور
تصویر حضور
참석 , 존재
دیکشنری فارسی به کره ای