جدول جو
جدول جو

معنی حرباج - جستجوی لغت در جدول جو

حرباج
(حِ)
سطبر ضخم. حربج. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حراج
تصویر حراج
حرج ها، فشارها، اعتراض ها، شکایت ها، گناه ها، بزه ها، جمع واژۀ حرج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حربا
تصویر حربا
آفتاب پرست،
بوقلمون، پرنده ای از خانوادۀ ماکیان با پرهای سیاه رنگ و سر و گردن بی پر که قدرت پرواز ندارد، شوال، شوالک، شوات، سرخاب، پیروج، ابوقلمون، پیل مرغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حراج
تصویر حراج
فروختن چیزی به قیمت پایین تر از قیمت اصلی آن، فروش چیزی به مزایده، فروش ملک یا کالا در حضور عدهای که هر کس بیشتر بخرد به او بدهند
فرهنگ فارسی عمید
(حُ رَ)
جمع واژۀ حریب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
قلم حرفاج، نام خطی از خطهای اسلامی عربی
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ)
واحرباء و واحربی ̍، کلمه تأسف و تلهف است مانند یااسفی ̍. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
میخهای زره یا سر میخها در حلقۀ زره، پشت، گوشت پشت یا تندی مهرۀ پشت، زمین درشت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ شَ شُ)
حرباظ قوس، سخت زه کردن کمان را. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَبَ)
پسران کوتاه بالا آوردن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، جمع واژۀ ربع. رجوع به ربع شود، ج ربع. رجوع به ربع شود، جمع واژۀ رباعی. رجوع به رباعی شود
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ / حَ)
جمع واژۀ حربه. (منتهی الارب). فسادهای دین، نیزه زنیها، سلب های مال کسان
لغت نامه دهخدا
خور گرد آفتاب پرست از جانوران بژمره چلپاسه (گویش گیلکی) پنیرک آفتاب پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرباج
تصویر کرباج
تازی گشته تازیانه
فرهنگ لغت هوشیار
بمعنی جامه هائی که روی طناب اندازند تا خشک شود و در فارسی بمعنی فروش چیزی بمزایده میگویند، فروش ملک یا کالا در حضور عده ای که هر کس بیشتر بخرد باو بدهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حربا
تصویر حربا
آفتاب پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرباء
تصویر حرباء
((حَ))
آفتاب پرست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حراج
تصویر حراج
((حَ))
چیزی را با مزایده به فروش گذاشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حراج
تصویر حراج
فروش ویژه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حراج
تصویر حراج
Auction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حراج
تصویر حراج
enchère
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حراج
تصویر حراج
オークション
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از حراج
تصویر حراج
מכירה פומבית
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از حراج
تصویر حراج
नीलामी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از حراج
تصویر حراج
lelang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از حراج
تصویر حراج
การประมูล
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از حراج
تصویر حراج
veiling
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از حراج
تصویر حراج
аукціон
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حراج
تصویر حراج
subasta
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حراج
تصویر حراج
asta
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حراج
تصویر حراج
leilão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حراج
تصویر حراج
拍卖
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حراج
تصویر حراج
aukcja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حراج
تصویر حراج
Auktion
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حراج
تصویر حراج
аукцион
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حراج
تصویر حراج
경매
دیکشنری فارسی به کره ای