جدول جو
جدول جو

معنی حال - جستجوی لغت در جدول جو

حال
کنون، اکنون، اینگاه
تصویری از حال
تصویر حال
فرهنگ واژه فارسی سره
حال
کیفیت، چگونگی، وضع، گونه، شکل، جهت، حالت
تصویری از حال
تصویر حال
فرهنگ لغت هوشیار
حال
حلول کننده، جای گیرنده، فرود آینده
تصویری از حال
تصویر حال
فرهنگ فارسی عمید
حال
هیئت و کیفیت چیزی، چگونگی، چگونگی انسان، حیوان یا چیزی، وضع و چگونگی زندگی کسی، مفرد واژۀ احوال
زمان حاضر، در تصوف حالت و کیفیتی که بر سالک و عارف دست می دهد مانند شوق،
طرب، حزن و ترس که موجب صفای قلب و وقت وی می شود، عشق و محبت
حال به حال شدن: تغییر حال دادن، از حالتی به حالت دیگر درآمدن
حال کردن: شادی و نشاط پیدا کردن، به وجد و طرب آمدن، لذت بردن از ساز و آواز و مانند آن
تصویری از حال
تصویر حال
فرهنگ فارسی عمید
حال
حلول کننده، فرود آینده
تصویری از حال
تصویر حال
فرهنگ فارسی معین
حال
کیفیت چیزی، زمان حاضر، وضعیت جسمی یا روحی انسان، در عرفان، وضعیتی که موجب صفای قلب سالک شود
حال کسی را جا آوردن: کنایه از کسی را تنبیه کردن
حال به هم خوردن کسی: تغییر حال دادن، غش کردن، استفراغ
تصویری از حال
تصویر حال
فرهنگ فارسی معین
حال
настоящее время
دیکشنری فارسی به روسی
حال
Gegenwart
دیکشنری فارسی به آلمانی
حال
теперішній час
دیکشنری فارسی به اوکراینی
حال
teraźniejszość
دیکشنری فارسی به لهستانی
حال
当前
دیکشنری فارسی به چینی
حال
presente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
حال
presente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
حال
presente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
حال
présent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
حال
heden
دیکشنری فارسی به هلندی
حال
ปัจจุบัน
دیکشنری فارسی به تایلندی
حال
saat ini
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
حال
حالٌ
دیکشنری فارسی به عربی
حال
वर्तमान
دیکشنری فارسی به هندی
حال
הוֹוֶה
دیکشنری فارسی به عبری
حال
現在
دیکشنری فارسی به ژاپنی
حال
현재
دیکشنری فارسی به کره ای
حال
şimdiki zaman
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
حال
sasa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
حال
বর্তমান
دیکشنری فارسی به بنگالی
حال
موجودہ وقت
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حالت
تصویر حالت
سان، کنونه، فتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حالا
تصویر حالا
اکنون، کنون، اینگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حالی
تصویر حالی
فوراً، فی الفور، هماندم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاله
تصویر حاله
جاور، چگونگی، سر مستی شنگولی، مرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حالم
تصویر حالم
پوشسبا (پوشسب احتلام)، بالیده برنا (بالغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حالک
تصویر حالک
سخت سیاه، موحش هولناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حالق
تصویر حالق
زایل کننده و سترنده موی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حالت
تصویر حالت
وضع، شان، طریقه
فرهنگ لغت هوشیار