روشنک، دانه ای به اندازۀ باقلا به رنگ سرخ یا سیاه که مصرف دارویی داشته و در هند می روید، ساتل فضاپیمایی بال دار برای بردن فضانوردان به ایستگاه های فضایی و بازگرداندن آن ها که می تواند روی زمین بنشیند شاتل فضایی: فضاپیمایی بال دار برای بردن فضانوردان به ایستگاه های فضایی و بازگرداندن آن ها که می تواند روی زمین بنشیند
روشنک، دانه ای به اندازۀ باقلا به رنگ سرخ یا سیاه که مصرف دارویی داشته و در هند می روید، ساتل فضاپیمایی بال دار برای بردن فضانوردان به ایستگاه های فضایی و بازگرداندن آن ها که می تواند روی زمین بنشیند شاتلِ فضایی: فضاپیمایی بال دار برای بردن فضانوردان به ایستگاه های فضایی و بازگرداندن آن ها که می تواند روی زمین بنشیند
حمل کننده، باربردارنده، کسی که باری با خود یا بر پشت خود دارد، در موسیقی پنج خط افقی و موازی در نت موسیقی، دارای میوه، میوه دار حامل وحی: کنایه از جبرئیل که از جانب خدای تعالی برای پیغمبر وحی می آورد حامل راس الغول: در علم نجوم برساوش
حمل کننده، باربردارنده، کسی که باری با خود یا بر پشت خود دارد، در موسیقی پنج خط افقی و موازی در نت موسیقی، دارای میوه، میوه دار حامل وحی: کنایه از جبرئیل که از جانب خدای تعالی برای پیغمبر وحی می آورد حامل راس الغول: در علم نجوم برساوش
نتیجه، محصول کشاورزی، به دست آمده، خلاصه، القصه حاصل جمع: در ریاضیات عددی که از جمع کردن دو یا چند عدد به دست می آید حاصل شدن: به دست آمدن حاصل گشتن: به دست آمدن، حاصل شدن حاصل ضرب: در ریاضیات عدد یا نتیجه ای که از عمل ضرب کردن عددی در عدد دیگر به دست می آید حاصل کردن: به دست آوردن، فراهم آوردن حاصل گرداندن: به دست آوردن، فراهم آوردن، حاصل کردن حاصل مصدر: در دستور زبان علوم ادبی کلمه ای که نشانۀ مصدری ندارد، به «ی» ختم می شود و معنی مصدر را می رساند مانند بدی، نیکی، دیوانگی
نتیجه، محصول کشاورزی، به دست آمده، خلاصه، القصه حاصل جمع: در ریاضیات عددی که از جمع کردن دو یا چند عدد به دست می آید حاصل شدن: به دست آمدن حاصل گشتن: به دست آمدن، حاصل شدن حاصل ضرب: در ریاضیات عدد یا نتیجه ای که از عمل ضرب کردن عددی در عدد دیگر به دست می آید حاصل کردن: به دست آوردن، فراهم آوردن حاصل گرداندن: به دست آوردن، فراهم آوردن، حاصل کردن حاصل مصدر: در دستور زبان علوم ادبی کلمه ای که نشانۀ مصدری ندارد، به «ی» ختم می شود و معنی مصدر را می رساند مانندِ بدی، نیکی، دیوانگی
حمل کننده، آبستن، برای نوشتن نت، پنج خط افقی موازی را که به فاصله مساوی رسم شده باشد به کار می برند و نت را در روی خطوط و مابین آن ها می نویسند. مجموع این پنج خط را حامل می گویند
حمل کننده، آبستن، برای نوشتن نت، پنج خط افقی موازی را که به فاصله مساوی رسم شده باشد به کار می برند و نت را در روی خطوط و مابین آن ها می نویسند. مجموع این پنج خط را حامل می گویند