مقدار معیّنی از خوراکی، خواربار و دیگر اجناس مورد نیاز که در فاصله های زمانی معیّن روزانه، هفتگی، ماهیانه و امثال آن به کسی می دهند، روزیانه، راستاد، رستاد
مقدار معیّنی از خوراکی، خواربار و دیگر اجناس مورد نیاز که در فاصله های زمانی معیّن روزانه، هفتگی، ماهیانه و امثال آن به کسی می دهند، روزیانه، راستاد، رستاد
مخفف تیریز است. که چاپوق لباس باشد. (فرهنگ نظام) : عمرها باید که درزی جامه ای بهرم برد و آستین و تیرز آرد زو پدید و وربدن. نظام قاری (دیوان البسه ص 30). حد آن وربدن و تیرز آن لنگیها جیب پهلو بود و چال در و روزن دار. نظام قاری. این آستین و تیرز از یکدگر جدا ای درزی وصال تو با وربدن رسان. نظام قاری. رجوع به تیریز شود
مخفف تیریز است. که چاپوق لباس باشد. (فرهنگ نظام) : عمرها باید که درزی جامه ای بهرم برد و آستین و تیرز آرد زو پدید و وربدن. نظام قاری (دیوان البسه ص 30). حد آن وربدن و تیرز آن لنگیها جیب پهلو بود و چال در و روزن دار. نظام قاری. این آستین و تیرز از یکدگر جدا ای درزی وصال تو با وربدن رسان. نظام قاری. رجوع به تیریز شود
گویا کلمه روسی صورت متداول گیلز است در میان فارسی زبانان و آن لولۀ کاغذی است نازک و باریک که دو لب آن را به درازا به یکدیگر چسبانده اند تا توتون در آن کنند و سیگارت سازند، (یادداشت به خط مؤلف)، توضیح آنکه آنچه از سیگارت با دست پیچند کاغذ آن را ’کاغذ سیگار’ گویند و آنچه بوسیلۀ ماشین پیچیده شود کاغذ آن را گیرز اصطلاح کنند
گویا کلمه روسی صورت متداول گیلز است در میان فارسی زبانان و آن لولۀ کاغذی است نازک و باریک که دو لب آن را به درازا به یکدیگر چسبانده اند تا توتون در آن کنند و سیگارت سازند، (یادداشت به خط مؤلف)، توضیح آنکه آنچه از سیگارت با دست پیچند کاغذ آن را ’کاغذ سیگار’ گویند و آنچه بوسیلۀ ماشین پیچیده شود کاغذ آن را گیرز اصطلاح کنند