جدول جو
جدول جو

معنی جرز

جرز((جَ یا جُ رَ یا رُ))
زمینی که بر وی گیاه نروید
تصویری از جرز
تصویر جرز
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با جرز

جرز

جرز
هوبَره، پرنده ای وحشی حلال گوشت و بزرگ تر از مرغ خانگی با گردن دراز و بال های زرد رنگ و خالدار، حُباری، چَرز، جَرد، اُبره، تودَره، شاست
جرز
فرهنگ فارسی عمید

جرز

جرز
پایه ای چهارگوش از سنگ یا آجر که در فواصل معیّن ساخته می شود و بین آن ها دیوار قرار می گیرد، دیوار، پایۀ ساختمان
جرز
فرهنگ فارسی عمید

درز

درز
دوختن جامه بصورتی که بی نهایت بهم نزدیک و چسبیده باشد، شکاف دوخته باشند
فرهنگ لغت هوشیار

برز

برز
قد و قامت، نام یکی از دو برادری که به یاری اردشیر بابکان پادشاه ساسانی برخاستند و او را به خانه خودبردند
برز
فرهنگ نامهای ایرانی