گونه، نوع، مقابل ناجور، دارای نظم و ترتیب و بسامان، دارای هماهنگی یا سازگاری جور شدن: فراهم و آماده شدن، مرتب و هماهنگ شدن جور کردن: فراهم و آماده کردن، مرتب و هماهنگ کردن
گونه، نوع، مقابلِ ناجور، دارای نظم و ترتیب و بسامان، دارای هماهنگی یا سازگاری جور شدن: فراهم و آماده شدن، مرتب و هماهنگ شدن جور کردن: فراهم و آماده کردن، مرتب و هماهنگ کردن