معنی جور جور گونه، نوع، مقابل ناجور، دارای نظم و ترتیب و بسامان، دارای هماهنگی یا سازگاریجور شدن: فراهم و آماده شدن، مرتب و هماهنگ شدنجور کردن: فراهم و آماده کردن، مرتب و هماهنگ کردن تصویر جور فرهنگ فارسی عمید