جدول جو
جدول جو

معنی جهود - جستجوی لغت در جدول جو

جهود
کلیمی، یهودی اسرائیلی
تصویری از جهود
تصویر جهود
فرهنگ لغت هوشیار
جهود
((جُ))
یهود، یهودی
تصویری از جهود
تصویر جهود
فرهنگ فارسی معین
جهود
یهود، یهودی
تصویری از جهود
تصویر جهود
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جهودی
تصویر جهودی
جهود بودن یهودیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجهود
تصویر مجهود
کوشش، تلاش، جد و جهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجهود
تصویر مجهود
کوشش، جهد، غایت کوشش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجهود
تصویر مجهود
((مَ))
کوشش کرده شده، جهد، کوشش، سعی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جحود
تصویر جحود
نیگری ناسپاسی انکار کردن امری را دیده و دانسته منکر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جدود
تصویر جدود
جمع جد، نیاکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلود
تصویر جلود
جمع جلد، پوست ها جمع جلد پوستها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمود
تصویر جمود
یخ بستن، جامد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیود
تصویر جیود
جمع جید، گردن ها جمع جید گردنها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنود
تصویر جنود
جمع جند، پارسی تازی گشته گندها سپاهان جمع جند لشکرها سپاهها
فرهنگ لغت هوشیار
قصدی که بسوی دشمن کنند برای حرب او، کارزار کردن با دشمنان در راه خدا زمین سخت و بی گیاه زمین سخت و بی گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهید
تصویر جهید
کوشش بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهوم
تصویر جهوم
ناتوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهول
تصویر جهول
نادان، بی خرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهوش
تصویر جهوش
جنبان کسی که در یک جای ماندگار نشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهور
تصویر جهور
مرد دلاور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهود
تصویر تهود
یهودیگری، نیکوکاری، آهستگی در سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهود
تصویر سهود
ریدک ریتک نوجوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهود
تصویر شهود
حاضر شدن، آشکارا، دیدن، مقابل غیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فهود
تصویر فهود
فهدها، یوزپلنگ ها، جمع واژۀ فهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یهود
تصویر یهود
یهودی، بنی اسرائیل، پیروان حضرت موسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهود
تصویر شهود
شاهدها، حاضر شدن، جمع واژۀ شاهد، دیدن چیزی، گواه شدن، در تصوف آشکاری حقایق در دل، مشاهدۀ حق در ضمیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جهاد
تصویر جهاد
جنگ کردن در راه دین حق، مبارزه، کوشش کردن
جهاد اصغر: مقابل جهاد اکبر، جنگ در راه دین
جهاد اکبر: مقابل جهاد اصغر، جهاد یا جنگ با نفس و ریاضت برای تزکیۀ نفس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جمود
تصویر جمود
انعطاف ناپذیری، بی نرمشی، خشک شدن، خشکی، افسرده شدن، افسردگی، جامد بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عهود
تصویر عهود
عهدها، پیمان ها، قراردادها، روزگارها، ضمان ها، منشورها، جمع واژۀ عهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عهود
تصویر عهود
زمانها و پیمانها و سوگندها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فهود
تصویر فهود
جمع فهد، یوزان جمع فهد یوزان پوزپلنگان
فرهنگ لغت هوشیار
بنی اسرائیل، پیروان حضرت موسی (ع) کسی که دریهودیه متولدشده باشد، کسی که ازعقاب ساکنان آن ناحیت بود. یهوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جحود
تصویر جحود
((جُ حُ))
انکار کردن، امری را دیده و دانسته منکر شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنود
تصویر جنود
((جُ))
جمع جند، لشکرها، سپاه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جهاد
تصویر جهاد
کارزار کردن، جنگیدن در راه حق، اصغر جنگ با دشمنان دین خدا، اکبر جنگ با نفس و تحمل رنج برای مبارزه با امیال نفسانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جهول
تصویر جهول
((جَ))
نادان، بی خرد
فرهنگ فارسی معین