جدول جو
جدول جو

معنی جنبان - جستجوی لغت در جدول جو

جنبان
متزلزل، مضطرب
تصویری از جنبان
تصویر جنبان
فرهنگ لغت هوشیار
جنبان
در حال جنبیدن، جنبنده مثلاً منارجنبان، بن مضارع جنباندن، پسوند متصل به واژه به معنای جنباننده مثلاً سلسله جنبان
تصویری از جنبان
تصویر جنبان
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جابان
تصویر جابان
(پسرانه)
سردار ایرانی یزدگرد، نام سردار ایرانی در سده دوم یزدگردی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ذنبان
تصویر ذنبان
سریش از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
ملک بر چاف از چاش ها (غلات) خلر گیاهی است شبیه بکرسنه و آنرا در بعض نقاط مانند باقلای تر پزند و با نمک خورند و گاهی هم آرد کنند و از آن نان پزند و تازه آنرا نیز ناپخته خورند خلر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جربان
تصویر جربان
جمع جریب، پارسی تازی گشته گری ها گریب ها اندازه ای است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبان
تصویر انبان
توشه دان، زنبیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنبان
تصویر خنبان
لرزان، جنبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبان
تصویر تنبان
زیر جامه ازار، شلوار، شلوار چرمی کشتی گیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبان
تصویر تنبان
زیرجامه، شلوار، شلوار لیفه دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انبان
تصویر انبان
کیسۀ بزرگ که از پوست دباغی شدۀ بز یا گوسفند درست کنند
فرهنگ فارسی عمید
زنی که قیادت فاحشگان را بعهده دارد خانم رئیس: بخود گفتم عجب نبود که نفرت کنند از صحبت لنبان لبیبان (نزاری لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هنبان
تصویر هنبان
انبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبان
تصویر انبان
کیسه ای بزرگ، شکم، بطن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنبان
تصویر تنبان
((تُ))
زیر جامه، ازار، شلوار
تنبان کسی دو تا شدن: کنایه از پولدار شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لنبان
تصویر لنبان
((لَ))
زن فاحشه ای که واسطه برای زن های دیگر می شود
فرهنگ فارسی معین
زن بدکار که پیر شده باشد و زن های دیگر را به فحشا و بی عفتی وادار کند، برای مثال به خود گفتم عجب نبود که نفرت / کنند از صحبت لنبان لبیبان (نزاری - لغت نامه - لنبان)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنان
تصویر جنان
(دخترانه)
بهشت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جبان
تصویر جبان
ترسو، بد دل
فرهنگ لغت هوشیار
شب، جامه جنت که بمعنی بهشت است جنت که بمعنی بهشت است سپر، ترس سپر، ترس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنان
تصویر جنان
دل، قلب، کنایه از درون چیزی، باطن، ضمیر، جامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جبان
تصویر جبان
ترسو، آنکه از هر چیزی بترسد و بیهوده دچار ترس و بیم شود، کم جرئت، کم دل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جبان
تصویر جبان
((جَ))
ترسو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنان
تصویر جنان
((جِ))
جمع جنت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنان
تصویر جنان
((جَ))
دل، قلب، درون چیزی، باطن، شب، تاریکی شب، جمع اجنان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنباننده
تصویر جنباننده
محرک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جنبانیده
تصویر جنبانیده
جنبانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنبانیدن
تصویر جنبانیدن
جنباند خواهد جنباند بجنبان جنباننده جنبانده) حرکت دادن تکان دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنبانده
تصویر جنبانده
حرمت داده تکان داده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنباندن
تصویر جنباندن
حرکت دادن، به خود، تکان دادن، به حرکت در آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنبانده
تصویر جنبانده
حرکت داده، تکان داده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنباندن
تصویر جنباندن
تکان دادن، چیزی را در جای خودش حرکت دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنبانیدن
تصویر جنبانیدن
((جُ دَ))
حرکت دادن، تکان دادن، جنباندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنباندن
تصویر جنباندن
((جُ دَ))
حرکت دادن، تکان دادن، جنبانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنباننده
تصویر جنباننده
تکان دهنده
فرهنگ فارسی عمید