جدول جو
جدول جو

معنی جموح - جستجوی لغت در جدول جو

جموح
سرکشی کردن، خود سری کردن
تصویری از جموح
تصویر جموح
فرهنگ لغت هوشیار
جموح
سرکش، کسی که نتواند از هوا و هوس خود بازگردد
تصویری از جموح
تصویر جموح
فرهنگ فارسی عمید
جموح
((جُ))
سرکشی کردن اسب، اسب سرکش و تندرو
تصویری از جموح
تصویر جموح
فرهنگ فارسی معین
جموح
سرکشی، خود سری
تصویری از جموح
تصویر جموح
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جموم
تصویر جموم
بسیار شدن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جموع
تصویر جموع
گروه مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمود
تصویر جمود
یخ بستن، جامد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جماح
تصویر جماح
سر کشی، توسنی، خود رایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جروح
تصویر جروح
بمعنی زخم ها، جمع جرح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنوح
تصویر جنوح
گرایندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سموح
تصویر سموح
جوانمرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جموع
تصویر جموع
گروه ها، جماعت، جمعی از مردم، دسته ای از حیوانات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جمود
تصویر جمود
انعطاف ناپذیری، بی نرمشی، خشک شدن، خشکی، افسرده شدن، افسردگی، جامد بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صموح
تصویر صموح
سخت سم سخت، روز گرم
فرهنگ لغت هوشیار
اسپ سرکش توسن، بلند پرواز: مرد، بلند کوه (کوهه موج) بلند نگریستن به چیزی از بالا نگاه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لموح
تصویر لموح
درخشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمود
تصویر جمود
((جُ))
جامد شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جموم
تصویر جموم
بسیار شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوح
تصویر جوح
میراندن، برکندن، هندوانه
فرهنگ لغت هوشیار