مفرد واژۀ جراید، روزنامه، مجله، جمع جراید، کتاب، صحیفه، دفتر، دفتر ثبت مسائل مالی لشکر و حکومت، برای مثال عرض با جریده به نزدیک شاه / بیامد، بیاورد بی مر سپاه (فردوسی - ۷/۴۹۱) ویژگی شخص یا لشکر جنگی، کارکشته و دلیر، یکه و تنها، برای مثال جریده یکی قاصد تیزگام / فرستاد و دادش به هندو پیام (نظامی5 - ۹۲۰) به تنهایی، با آمادگی
مفردِ واژۀ جراید، روزنامه، مجله، جمع جراید، کتاب، صحیفه، دفتر، دفتر ثبت مسائل مالی لشکر و حکومت، برای مِثال عرض با جریده به نزدیک شاه / بیامد، بیاورد بی مر سپاه (فردوسی - ۷/۴۹۱) ویژگی شخص یا لشکر جنگی، کارکشته و دلیر، یکه و تنها، برای مِثال جریده یکی قاصد تیزگام / فرستاد و دادش به هندو پیام (نظامی5 - ۹۲۰) به تنهایی، با آمادگی
زنی که مانده باشد و کسی او رانخواهد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). زنی که فروگذاشته شود و هیچکس با او زناشویی نکند. (از اقرب الموارد) (از المنجد). زنی که شوهر نکند. (آنندراج) ، مرغزاری که ناچریده مانده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، آبی که از سیل باقیمانده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بیضه ای که بچه از آن برآمده یا بیضۀ شترمرغ که گذاشته باشد. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). بیضۀ متروک شتر مرغ، بیضه ای که جوجه از آن خارج شده باشد. (از المنجد). بیضه ای که جوجه از آن خارج شده باشد و بقولی بیضۀ شترمرغ بخصوص. (از اقرب الموارد) ، خود آهنین. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خود آهنینی که در جنگها بر سر نهند. (از المنجد) : اقتحم فی المعرکه و علی رأسه تریکه. (اقرب الموارد). ج، ترائک و تریک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به تریک و ترائک شود
زنی که مانده باشد و کسی او رانخواهد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). زنی که فروگذاشته شود و هیچکس با او زناشویی نکند. (از اقرب الموارد) (از المنجد). زنی که شوهر نکند. (آنندراج) ، مرغزاری که ناچریده مانده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، آبی که از سیل باقیمانده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بیضه ای که بچه از آن برآمده یا بیضۀ شترمرغ که گذاشته باشد. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). بیضۀ متروک شتر مرغ، بیضه ای که جوجه از آن خارج شده باشد. (از المنجد). بیضه ای که جوجه از آن خارج شده باشد و بقولی بیضۀ شترمرغ بخصوص. (از اقرب الموارد) ، خود آهنین. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خود آهنینی که در جنگها بر سر نهند. (از المنجد) : اقتحم فی المعرکه و علی رأسه تریکه. (اقرب الموارد). ج، ترائک و تریک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به تریک و ترائک شود
دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد. واقع در 52 هزار و پانصدگزی باختر مهاباد و 2 هزارگزی خاور راه شوسۀ خانه به نقده با 276 تن سکنه. آب آن از رود خانه لاوین و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد. واقع در 52 هزار و پانصدگزی باختر مهاباد و 2 هزارگزی خاور راه شوسۀ خانه به نقده با 276 تن سکنه. آب آن از رود خانه لاوین و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
رانده از صید و جز آن. (منتهی الارب). ’طریده’ و شکار رانده شده (و آن را به تفاؤل چنین نامیده اند از لغت ’ادراک’، دست یافتن شکارچی بر آن). (از اقرب الموارد)
رانده از صید و جز آن. (منتهی الارب). ’طریده’ و شکار رانده شده (و آن را به تفاؤل چنین نامیده اند از لغت ’ادراک’، دست یافتن شکارچی بر آن). (از اقرب الموارد)
اتو فن، فیزیک دان آلمانی متولد در ماگدبورک (1602- 1686م.) مخترع اولین ماشین مربوط به الکترستاتیک و ماشین تخلیۀ هوا. او نیمکره های ماگدبورگ را تحقق بخشید که مایۀ تعجب انجمن عمومی راتیسبن شد
اتو فن، فیزیک دان آلمانی متولد در ماگدبورک (1602- 1686م.) مخترع اولین ماشین مربوط به الکترستاتیک و ماشین تخلیۀ هوا. او نیمکره های ماگدبورگ را تحقق بخشید که مایۀ تعجب انجمن عمومی راتیسبن شد
یکی از دو کوه ((اریکتان)). اصمعی گوید اریکه آبی است بنی کعب بن عبدالله بن ابی بکر را قرب عفلان. و ابوزیاد گوید از آبهای بنی ابی بکر بن کلاب است در مغرب حمی ضریه و نخستین موضع مصدق مدینه است. (معجم البلدان)
یکی از دو کوه ((اریکتان)). اصمعی گوید اریکه آبی است بنی کعب بن عبدالله بن ابی بکر را قرب عفلان. و ابوزیاد گوید از آبهای بنی ابی بکر بن کلاب است در مغرب حمی ضریه و نخستین موضع مصدق مدینه است. (معجم البلدان)