- جرین
- آرد و مانند آن
معنی جرین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
صدای زنگ و طاس و امثال آن، آواز زدن شمشیر و تیغ و خنجر و غیره
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نرم و لطیف چون پر، نام بانوی دانشمند ایرانی، دختر گبادشاه که یک نسخه از اوستا را به زبان پهلوی برای دستوران و موبدان هندی رونویسی کرد
رویان
روایی، روند، گذران، گردش
متعالی
طلایی
جرثقیل یا کرین (Crane) وسیله ای متحرک، چهار چرخه و مجهز به بازوی تاشویی که در انتهای آن سکویی قرار دارد. روی سکو دوربین قرار می گیرد و فیلم بردار، مدیر فیلم برداری و گاه حتی کارگردان هم پشت آن می نشینند. جرثقیل می تواند به جلو و عقب حرکت کند و بازو هم قادر به بالا و پایین رفتن است. عموما این دستگاه ها، برقی یا هیدرولیکی هستند، برخی از انواع آنها هم با دست راه می افتند. حرکت این وسیله نرم و روان است و میدان عمل وسیعی را در اختیار می گذارد. انواع کوچک این جرثقیل ها را تولیپ می نامند. تولیپ برای فیلم برداری در خارج از استودیو بسیار مفید است
برتر، بالاتر
زهر کشنده
طلائی، به زر آب داده شده
ترسو، بددل
گناهکار
اندوه گلو گیر
بلغور، نیم کوفته
افسار شتر
شاخ خرما، تک تنها تنها تنهارو منفرد
زخمی جرد افگار خسته زخمدار افگرا مجروح
مقدار معلوم از موزون و زمین
روان شدن آب یا هر چیز مانند آن
روش، عادت، خو، طبیعت
خوگری، سودگی، آرد کردن
کسی که در قمار و بازی جر زند و دبه درآورد
هر چیز پوشیده و مستور
منسوب به جو، نان جوین
علامت صفت تفضیلی که در آخر بعضی کلمات در میاید
نشستگاه آدمی، ران و کفل چیزی که هنگام خواب و راحت به جهت نرمی سر و گردن در زیر سر نهند و سر بر آن گمارند وآنرا از پشم و پنبه آکنده باشند، بالش
مجروح، زخمی، زخم دار، برای مثال خویشتن را لقب نهاده مسیح / وز دمش صدهزار سینه جریح (سنائی۱ - ۴۰۰)
پیشانی، جمع جبنا، ترسو