جدول جو
جدول جو

معنی جریح

جریح
مجروح، زخمی، زخم دار، برای مثال خویشتن را لقب نهاده مسیح / وز دمش صدهزار سینه جریح (سنائی۱ - ۴۰۰)
تصویری از جریح
تصویر جریح
فرهنگ فارسی عمید