کیسه ای که از چرم درست کنند، انبان، خورجین، ظرفی یا جایی که توشه را در آن بگذارند، کیسه، خورجین، توشه دان، کنف، توشدان، حرزدان، راویه، برای مثال با جوال و گوهر و صندوق زر بیرون شود / هرکه او آید به قزوین با عصا و با جراب (امیرمعزی - ۵۸)
کیسه ای که از چرم درست کنند، انبان، خورجین، ظرفی یا جایی که توشه را در آن بگذارند، کیسه، خورجین، توشه دان، کِنف، توشِدان، حرزدان، راویه، برای مِثال با جوال و گوهر و صندوق زر بیرون شود / هرکه او آید به قزوین با عصا و با جراب (امیرمعزی - ۵۸)
خروب: پارسی تازی گشته خرنوب درختی است از تیره پروانه واران شبیه بدرخت گردو و دارای گلهای زرد. میوه اش در غلافی دراز شبیه باقلا جای دارد. طعم آن شیرین است و از آن رب سازند، قسمی از آن بوته ایست مرتفع و خاردار دارای شاخه های متفرق و گلهای زرد رنگ خرنوب نبطی، خرنوب یا خرنوب شامی. واحد وزن معادل یک قیراط بود
خروب: پارسی تازی گشته خرنوب درختی است از تیره پروانه واران شبیه بدرخت گردو و دارای گلهای زرد. میوه اش در غلافی دراز شبیه باقلا جای دارد. طعم آن شیرین است و از آن رب سازند، قسمی از آن بوته ایست مرتفع و خاردار دارای شاخه های متفرق و گلهای زرد رنگ خرنوب نبطی، خرنوب یا خرنوب شامی. واحد وزن معادل یک قیراط بود
آلتی است از گیاهان خشک که بدان خانه روبند جارو. یا به جاروب زبان گردی کردن، سخنان بیجا گفتن با حرف آشوب بپا کردن سخن مفت و یاوه گفتن، یا جاروب از مژگان کردن، یعنی مژه های چشم را بمنزله جارو بکار بردن، مراقبه سجده کردن، درمنه
آلتی است از گیاهان خشک که بدان خانه روبند جارو. یا به جاروب زبان گردی کردن، سخنان بیجا گفتن با حرف آشوب بپا کردن سخن مفت و یاوه گفتن، یا جاروب از مژگان کردن، یعنی مژه های چشم را بمنزله جارو بکار بردن، مراقبه سجده کردن، درمنه