- جباوت
- جمع کردن باج و خراج
معنی جباوت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترسیدن
اصلاح و نیکو کردن حال کسی
پشم و پنبه که درون لحاف و توشک کنند، هر چیز آکنده از پشم و پنبه مانند توشک و بالش
کیا باد قدرت عظمت، عالم قدرت و عظمت الهی جهان برین مقابل ناسوت
باژ گرفتن باج گرفتن خراج ستدن
پرداختگی روشنی
طفولیت، بچگی، کودکی
کودنی، کم هوشی، کم عقلی
کم دل شدن، ترسیدن، کم دلی، ترس
جمع کردن باج و خراج، باج و خراج گرفتن
عظمت، بزرگی، در تصوف عالمی که مجرد از ماده، صورت و زمان است، عالم قدرت و عظمت الهی، قدرت و سلطۀ همراه با سربلندی
کند ذهنی، غافلی، کند فهمی، نادانی
((جَ))
فرهنگ فارسی معین
پشم و پنبه که درون لحاف و ت وشک کنند، هرچیز آکنده از پشم و پنبه مانند توشک و بالش، جغبوت، جغبت، چغبت، چغبوت، چبغوت، چبغت
کودکی، بچگی