جدول جو
جدول جو

معنی جادوسخن - جستجوی لغت در جدول جو

جادوسخن
دارای سخن فصیح، برای مثال هرچه وجود است ز نو تا کهن / فتنه شود بر من جادوسخن (نظامی۱ - ۲۴)
تصویری از جادوسخن
تصویر جادوسخن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جادوسخنی
تصویر جادوسخنی
فصاحت، فصیح بودن، زبان آور بودن، روان بودن سخن، تیززبانی، زبان آوری، روانی کلام، در ادبیات در فن بدیع خالی بودن کلام از ضعف تالیف، تنافر و تعقید لفظی و معنوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جادوستان
تصویر جادوستان
جایگاه جادوگران، محل اجتماع جادوان، کنایه از هند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جادوزن
تصویر جادوزن
زن جادوگر، زن افسونگر
آنکه سحر و جادو به کار ببرد، آنکه سحر و جادو را از کار بیندازد و باطل کند
فرهنگ فارسی عمید
(دِ سُ خَ)
چیره گفتار. سخنگو. گشاده زبان:
چنان قادرسخن شد در معانی
که بحری گشت در گوهرفشانی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از جادو سخن
تصویر جادو سخن
شاعر فصیح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جادو سخنی
تصویر جادو سخنی
فصاحت، سخن فصیح و بلیغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جادو زن
تصویر جادو زن
جادوگر ساحره
فرهنگ لغت هوشیار