- جاجل
- رختخواب، جاجو: (جاجل بچه هارا بیندازخ)
معنی جاجل - جستجوی لغت در جدول جو
- جاجل ((جُ))
- رختخواب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نادان، ناآگاه
برساز
ستمگر، ظالم
پیاده
مرد بلند آواز
بر زمین زننده
خرمهره
رختخواب، جاجو: (جاجل بچه هارا بیندازخ)
فرشی که آنرااز نمد الوان دوزند، اراک وبروجرد) بافته ای ازپشم تابیده الوان که بسیار زبر و خشن است و بیشتر برای پیچیدن رختخواب و مانند آن بکاررود
آوازیست که بدان مرغ را بلانه رانند، جابجا جای جای مکان تا مکان
پیدا کننده، فریبنده، گرداننده، آفریننده
جولان زننده
نادان، احمق
بره آهو آهو بره
جمع جلجل، زنگوله ها، سنج ها، دف ها، جلک ها جمع جلجل. درای خرد چیزی باشد مانند سینه بند اسب که در آن زنگها و جرسها نصب کنند و بر سینه اسب بندند، زنگها زنگوله ها، سنج دایره، دف دایره، مرغی است خوش آواز. زنگوله ها، زنگها
زنگوله
رازک از گیاهان
نادان، نابخرد، بی سواد
دف و دایرۀ زنگوله دار، زنگ کوچک، زنگوله، در علم زیست شناسی مرغی خوش آواز
جعل کننده، خلق کننده، قرار دهنده، سازنده، گرداننده
زنگوله های کوچکی که به سینه بند اسب یا شتر می دوختند، زنگ هایی که پیک ها به کمر می بستند، حلقه های فلزی دف، جمع واژۀ جلجل
ویژگی آنچه به سرعت فرامی رسد یا انجام می شود، باشتاب، شتابان مثلاً مرگ عاجل، مقابل آجل، ویژگی آنچه مربوط به زمان کنونی است، فعلی، مقابل آجل، کنایه از زمان حال
پیاده، آنکه با پای خود به راهی می رود و سوار بر مرکب نیست
شتاب کننده
منگیاگر (منگ منگیا قمار)
خوابیده خفته، جهانگرد
((جَ جِ))
فرهنگ فارسی معین
جمع جلجل، زنگوله ها، دف، دایره زنگوله دار، سینه بند اسب یا شتر که به آن زنگوله های کوچک بسته باشند، نام مرغی خوش آواز
گیاهی است از تیره گزنه ها از دسته شاهدانه ها، نباتی است دو پایه و بالارونده و پیچنده. بوی گل هایش معطر و مطبوع و شبیه بوی سنبل الطیب و طعم آن ها تلخ و بااحساس سوزش و گرما همراه است، حشیشه الدینار، رازک، همل